دانلود مقاله مولانا در فایل ورد (word)
نوشته شده توسط : علی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله مولانا در فایل ورد (word) دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله مولانا در فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله مولانا در فایل ورد (word)

مقدمه:  
چکیده ای از موضوع:  
1-1- شرح حال مولوی  
1-2-آثار مولوی  
2-1- دست بیعت به هر کس مده  
2-2- در پی خیال و سایه مباش، حقیقت را بجو  
2-3- ایام جوانی را مغتنم شمار  
2ـ4ـ خطا را به خود نسبت ده نه به خدا  
3ـ1ـ عظمت عقل  
3-2 عقل و تقلید  
4_1_دوستی مال و مقام ، مکر ، ابلیس است  
4_2_ منطق آبی ف اختیار بود و منطق ابلیس ، جبر  
4_3_ابلیس و مکرهای او و طریق رهایی از آن  
منابع و ماخذ :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله مولانا در فایل ورد (word)

1)آموزه های اخلاقی در مثنوی ؛ نوشته علی شیروانی

2)مثنوی معنوی ؛ نوشته مولانا جلال الدین محمد بلخی

3)عقل در مثنوی غ نوشته محمد تقی جعفری

4)عشق در مثنوی ؛ نوشته محمد تقی جعفری

5) معارفی از تشییع در مثنوی معنوی ؛ قدرت صلوتی

مقدمه

مثنوی به حق دریایی است بی‌کران انباشته از دره های گرانمایه و پر قیمت کهدر کمتر مکتوبی می‌توان بدانها دست یافت. در عین حال، نوشتاری است بلند و طولانی که شاید خواندن سراسر آن از حوصله بسیاری خارج باشد، و نیز به شعر است و چه بسا برخی نتوانند به آسانی مضمون این اشعار را دریابند و با کندی و تأمین پیش بروند، و این کار برای افراد کم حوصله ملال آور است. همچنین کتابی است کم عنوان و مطالب متنوع و گوناگون در ضمن داستانهای بلند در آن مندرج شده است. و موانا بیشتر از دیدگاه اسلام نگاه کرده ولی تبعیت از هیچ دینی را قبول نکرده است. هدف من در این گزیده آن بوده که روزنه‌ای بگشایم به روی شما برای بهره‌مند شدن از آن چشمه نور

امیدوارم این نوشتار شما را علاقمند کند تا سراغ مثنوی روید و تمام آن را بخوانید و جان را از آن زلال معرفت سیراب کنید

گر شدی عطشان بحر معنوی                     فرجه‌ای کن در مثنوی


چکیده ای از موضوع

در مثنوی درباره موضوعات گسترده بحث شده است که در این تحقیق درباره چکیده‌ای از موضوعات آن نوشته‌ام. در چند سطر درباره زندگی مولانا جلال الدین و آثار ارجمند او نوشته شده و به پند‌هایی که در ادبیات مثنوی پنهان است اشاره کرده‌ام که مثنوی بسیار پندهای آموزنده برای خوانندگن خود دارد به مثال می‌توان به انسانهای شیطان نما که در نظر مولانا وجود دارد اشاره کرد که با آنها بیعت نباید کرد

مولانا کتابهای تألیف شده توسط افراد دیگر زیاد دارد که یکی از آنها محمد تقی جعفری است که عظمت عقل را از دیدگاه مولانا و دیدگاه دانشمندان دیگر مقایسه کرده است در مورد عقل مولانا دیدگاه خاصی دارد که من به چند نکته اشاره کرده‌ام که یکی عظمت عقل و دیگری عقل و تقلید است

همچنین در مورد نقش ابلیس در زندگی انسان سخن گفته که ابلیس در تمامی مراحل زندگی انسان نقش دارد و در مورد آن اشعار مولانا که در رابطه این موضوع است اشاره کرده‌ام


1-1- شرح حال مولوی

مولانا جلال الدین محمد بن حسین خطیبی،‌ معروف به مولوی که او را خداوندگار نیز می‌خواندند، در ششم ربیع الاول سال 604 هـ.ق در بلخ به دنیا آمد، پدرش که به بهاء الدین ولد معروف بود، سلطان العلما لقب داشت و عارف و عالم مشهور بود و کتاب معارف بهار ولد تألیف اوست

بهاء ولد به علت رنج از سلطان محمد خوارزمشاه از بلخ خارج شد و عازم حج شد، در نیشابور به دیدن شیخ فرید الدین نایل آمد، شیخ عطار کتاب اسرار نامه را به هدیه به مولانا جلال الدین داد و مولانا بهاء الدین را گفت:« زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.»

بهاء ولد، پس از حج به لارنده رفت و مولانا جلال الدین در این شهر در سن هیجده سالگی با دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای سلطان ولد، بهاء الدین محمد و علاء الدین محمد بود

پس از درگذشت پدرش مولانا جلال الدین در سن بیست و چهار سالگی به خواهش مریدان به جای پدر نشست و به وعظ و ارشاد و فتوی دادن پرداخت تا برهان محقق ترمدی- از سادات حسینی ترمد- به مراقبت و آزمایش او پرداخت. بعد از هفت سال اقامت در حلب و دمشق، به روم بازگشت و به دستور برهان الدین به ریاضت پرداخت و سه چله گذراند که در این زمان سید او را در کنار گرفت و گفت:« در جمیع علوم عقلی و نقلی و کشفی و کسبی بی‌نظیر عالمیان بودی و الحاقه هذه در اسرار باطن و سر سیر اهل حقایق و مکاشفات روحانیان و دیدار مغیبات انگشت نمای انبیا و اولیا شدی.»

مولانا و شمس ارتباط نزدیکی با هم داشتن و مردم قونیه و مریدان از او خشمگین شدند و این بار کمر به قتل شمس بستن و و او ار بد دین و نامسلمان خواندند، سرانجام گروهی از مریدان و وابستگان و خویشان مولانا فتنه برانگیختند و اقدام به قتل شمس کردند، که عاقبت او معلوم نشد

حسام که دید یاران و مریدان پیوسته آثار سنایی و عطار را می‌خوانند، پس شبی در خلوت به مولانا گفت کتابی مانند الهی نامه سنایی (حدیقه الحقیقه) یا منطق الطیر عطار را به نظم آورد، مولانا با « بشنو از نی چون حکایت می‌کند.» تا «پس سخن کوتاه باید والسلام.» آغاز کرد و بالاخره آن آفتاب معرفت و کمال در پنجم ماه جمادی الاخره سنه 672 ه.ق غروب کرد. مردم قرنیه و عیسویان و یهودیان نیز بر جنازه او حاضر شدند و او را در نزدیکی قبر پدرش به خاک سپردند و چهل روز عزاداری کردند، و گویی آوای مولانا به گوششان می‌خورد که

حاصل عمرم سه سخن بیش نیست                      خام بودم، پخته شدم، سوختم

مولانا مذهب حنفی داشت، اما از هر گونه تعصب بر کنار بود و می‌گفت:« من با هفتاد و سه مذهب یکی‌ام.»

1-2-آثار مولوی

مثنوی به خواهش حسام الدین چلبی سروده شده، وزن آن، بحر رمل مسدس مخدوف یا مقصور، در شش دفتر و حدود بیست و پنج هزار بیت است که یک دایرهالمعارف عرفان و فلسفه و دین و معرفت شمرده می‌شود. دفتر ششم مثنوی ناتمام مانده و نسبت دفتر هفتم به وی درست نیست و به او ارتباطی ندارد

از شروحی که در عصر حاضر بر مثنوی نوشته شده، یکی شرح مثنوی شریف تألیف مرحوم استاد بدیع الزمان فروزانفر تابیت 3012 در سه جلد – که نا تمام مانده دیگر شرح مثنوی – به طور کامل- تالیف استاد محمد تقی جعفری است و از شروع مثنوی به زبانهای دیگر، یکی شرح اسماعیل آنقروی به زبان ترکی است، دیگر شرح یوسف بن احمد مولوی به زبان عربی است به نام المنهج القوی، و شرح مثنوی به زبان انگلیسی تألیف دانشمند خاور شناس، رینولد آلین نیکلسون، به سبب دقت و نقادی، معروف است

مرحوم تلمیذ حسین، در کتاب مرآت المثنوی قصص و آیات قرآنی و احادیث نبوی و مطالب اعتقادی مثنوی را نوشت، و استاد فقید فرزانفر، احادیث مثنوی را جمع و تدوین کرد و کتابی هم در مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی تألیف نموده است. غزلیات:‌ این قسمت از اشعار مولانا، در کلیات شمس یادیوان کبیر گرد آمده و مولوی از تخلصهای شمس و خاموش در آن استفاده کرده است. تعداد ابیات آن را سی هزار و چهل تا پنجاه هزار دانسته‌اند و این غزلیات سرشار از وجد و شور و حال و عشق و سرمستی است و آهنگ خاصی دارد

2-1- دست بیعت به هر کس مده

چون بسی ابلیس آدم روی هست

پس به هر دستی نشاید داد دست

زآنکه صیاد آورد بانگ صفیر

تا فریبد مرغ را آن مرغ گیر

بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش

از هوا آید بیاید دام و نیش

حرف درویشان بدزد مرد دون

تا بخواند بر سلیمی زآن فسورن

کار مردان روشنی و گرمیست

کارد و نان حیله و بی شرمیست

شیر پشمین از برای کد کنند

بو مسیلم را لقب احمد کنند

بو مسیلم را لقب کذاب ماند

مرمحمد را اولوالالباب ماند

آن شراب حق ختامش مشک ناب

باده را ختمش بود گند و عذاب

چون شیطان انسان نما زیادند،‌ پس دست بیعت به هر کس نیاید داد. زیرا که صیاد بانگ مرغ را تقلید می کند تا مرغ را بفریبد تا پرنده صدای همجنس خود را بشنود، از هوا فرود آید و به دام و نیش گرفتار آید مرددون سخنان درویش را می‌دزد تا با آن سخنان مردم ساده دل را بفریبد. کار مردان، گرمی و روشنایی آفریدن است، در حالی که کار افراد پست حیله‌گری و بیشرمی است برای گدایی از پشم، مجسمه شیر می‌سازند،‌ سیلمه کذاب را احمد نام می‌نهند لقب مسیلمه کذاب ماند، در حالی لقب محمد (ص) اولوالالباب ماند از شراب الهی بوی مشک ناب به مشام می‌رسد، در حالی که از باده دنیوی بوی گند و غذاب استشمام می‌شود

در بیت اول مقصود از « ابلیس آدم روی» کسی است که در ظاهر عابد و زاهد است اما در باطن پلید و ناپاک می‌باشد. این افراد ریاکار، مانند صیاد، صدای پرنده را تقلید می‌کنند و انسان ساده دل، مانند مرغ، فریب این صدای آشنا را می‌خورد و گرفتار دام آنها می‌گردد. او سخن اولیای حق را برای فریب مردم تقلید می‌کند

در بیت ششم مقصود از شیر «شیر پشمین» کسی است که ظاهرش به اولیای خدا شبیه است اما باطنش توخالی و تهی است این دزدان ایمان برای گدایی و بهره‌وری از مردم، ظاهر فقیرانه و زاهدانه برای خود درست می‌کنند و مانند مسیلمه کذاب – که ادعای پیامبری می‌کرد-  لقب پیامبر بر خود می‌گذارد، اما سرانجام رسوا می‌شوند و برای آنان لقب کذاب (دروغگو )و برای پیامبر حق، لقب اولوالالباب (خردمند ) باقی می‌ماند. بیت هشت اشاره به آیه 25 و 26 از سوره مطففین دارد که می فرماید:« آنها [ مردان نیک] از شراب زلال دست نخورده و سر بسته‌ای سیراب می‌شوند. مهری که بر آن نهاده شده از مشک است.»

حکایت مردان حق و مردان ناپاک و پلید، حکایت شراب بهشتی است که از آن بوی مشک ناب ساطع است، و شراب دنیوی که از آن بوی گند به‌مشام می‌رسد

2-2- در پی خیال و سایه مباش، حقیقت را بجو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید




:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 فروردين 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: