دانلود پايان نامه زندگي نامه نظامي در فایل ورد (word)
نوشته شده توسط : علی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پايان نامه زندگي نامه نظامي در فایل ورد (word) دارای 117 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پايان نامه زندگي نامه نظامي در فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پايان نامه زندگي نامه نظامي در فایل ورد (word)

مختصری در احوال  و آثار نظامی   
زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی   
اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها  
اسکندرنامه نظامی   
سبک اسکندر نامه   
علم بیان  
تصویر و تصویر گری (ایماژ)   
تقسیم بندی صور خیال  
تشبیه  
مجاز  
کنایه  
تشخیص  
رنگ  در کلام نظامی   
منابع و مأخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پايان نامه زندگي نامه نظامي در فایل ورد (word)

 [1]- لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج

2- لیلی و مجنون نظامی گنجه ای

3- اقبالنامه

4- شرفنامه

5- شاعران بزرگ ایران،عبدالرفیع حقیقت

6- تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد

7-  فن بیان در آفرینش خیال، بهروز ثروتیان

8- تاریخ ادبیات د رایران، دکتر صفا، ج

9-  تصویر آفرینی در شاهنامه،  منصور رستگاری فسائی

10-  فرهنگ نوادر و لغات و ترکیبات و تعبیرات عطار نیشابوری، رضا اشرف زاده

11-  لغت نامه دهخدا ، جلد اول

12- صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی

13-  متون بلاغت وصناعات ادبی،جلال الدین همائی

14- زیباشناسی سخن پارسی،بیان،میرجلال الدین کزازی

15-  صو رخیال در شعر فارسی- شفیعی کدکنی

16-  نقدالشعر، قدامه بن جعفر به نقل از بدوی طبانه در البیان

17-  آرمان شهر زیبایی،سعید حمیدیان، جلد اول

18-  چشمه روشن، غلامحسین یوسفی

19-  مجموعه مقالات کنگره بین المللی نهمین سده تولد حکیم نظامی،مقاله گلایه ای از اقبالنامه نظامی منصور ثروت، چاپ اول

20-  تاریخ تکوین علوم بلاغی، دکتر اکبر شعبانی

21-  جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، السید مرحوم احمد هاشمی بیروت

22-  مختصر المعانی، مسعودبن عمر سعد تفتازانی

23-  معیار البلاغه و معالم البلاغه، استاد محمد خلیل رجائی

24-  معانی و بیان ،جلیل تجلیل

مختصری در احوال  وآثار نظامی

داستان سرای بزرگ زبان  فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند

            در سحر سخن چنان تمامم          کایینه غیب گشت نامم

           شمشیر زبانم از فصیحی             دارد دم معجزه مسیحی [2]

مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است

          نظامی زگنجینه بگشای گنج           گرفتاری گنجه تا چند چند [3]

          نظامی که در گنجه شد شهر بند     مباد از سلام تو نابهره مند[4]

در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5]

آنچه نظامی را در تاریخ شعر و ادب فارسی ، شهره عام و خاص ساخته  است، آفریدن خمسه و به تعبیری پنج گنج اوست. وی در نظم داستانهای مختلف بر بسیارس از شاعران ایران و هندوستان که از وی و پیروی نموده اند، برتری مسلم دارد و گوی سبقت را از همگان ربوده است. ‹‹نظامی گنجوی علاوه بر اینکه شاعری  زبردست و تواناست، وطن پرستی نام آور نیز به شمار می رود. اشعاری را که پیرامون نام مقدس وطن (ایران) سروده، در آثار ارزنده و  فنا ناپذیروی، همچون گوهرهای درخشان است.[6]

مثنوی اول او مخزن الاسرار نام دارد که شامل 2260 بیت و در بحر سریع سروده شده و شاعر آنرا بنام فخرالدین بهرامشاه بن داود، پادشاه ارزنگان که از متابعان قلبح ارسلان، پادشاه سلجوقی آسیای صغیر بوده و سال 622 در گذشته است، نامیده، این منظومه اندکی قبل از 40 سالگی نظامی در سال 570 سروده شده است . و از امهات مثنویهای زبان فارسی و شامل بیست مقاله در موعظه و حکمت است

مثنوی دوم وی، خسرو و شیرین نام دارد که نظامی آنرا در سال 576 به پایان برده و شامل 6500 بیت در بحر مفرح مسدس متصور است و به اتابک شمس الدین محمد، جهان پهلوان بن ایلدگز تقدیم شده است

مثنوی سوم، منظومه لیلی و مجنون است که نظامی آنرا در سال 584 در 4700 بیت و بنام شروانشاهد ابوالمظفر اختان بن منوچهر ساخته است

مثنوی دیگر بهرامنامه یا هفت گنبد است که شاعر در سال 593 بنام علاء الدین کرپ ارسلان، پادشاه مراغه در 5136 بیت ساخته و در خصوص داستان بهرام گور که از قصه های معروف دوره ساسانی است ، سروده شده است

آخرین مثنوی از خمسه نظامی، اسکندرنامه است که ا ز دو بخش شرفنامه و اقبالنامه تشکیل شده و در 10500 بیت و بنام اتابک اعظم نصره الدین ابوبکر بن محمد جهان پهلوان قلم خورده است. نظامی در نظم این داستان قصه تقلید از فردوسی را داشت، اما با وجود همه استادی و توانائی خویش، نتوانست با آن شاعر چیره دست برابری کند

وی علاوه بر خمسه ، دیوانی حدود 20 هزار بیت سروده است که در حال حاضر، تنها مقداری از آن در دست می باشد. نظامی در خانواده ای مرفه بدنیا آمده و از بررسی آثار و اندیشه های او معلوم می شود که دوران نوجوانی را به آموختن قرآنو علوم دینی سپری کرده و به دانش های عقلی و نقلی زمان خود دست یافته است. وی در علوم زمان  خود مطالعه داشته و به بسیاری از دانشهای روز خود مسلط بوده و همین تسلط و وسعت معلومات وی سبب آن گردیده تا نام حکیم نظامی را بر وی نهند. ‹‹ باری نظامی ترکیبی است از بنوغی عالی، شخصیتی معصوم، مایل به حکمت نظریو عملی و با معلومات فراوان و تفاهم اجتماعی با بیان قوی و تصاویر شعری بدیع.›› [7]

 این داستان سرای پارسی گوی دارای خلق و خویی ویژه است که او را از دیگر شاعران معاصرش و حتی شاعران قبل و بعد از خودش ممتاز می سازد او مردی گوشه گیر و خلوت نشین است که از نشست و برخاست با همگان پرهیز داشته و از حضور در مجلس وزیران و امیران سرباز می زند. اما این گوشه نشینی بدان معنی نیست که دیگران او را نمی پذیرند و خاطر او را گرامی نمی دارند، بلکه از آن جهت است که روح و جانش پذیرای این نوع زندگی نیست

              توانم در زهد بردوختن                     به بزم آمدن مجلس افروختن

             ولیکن درخت من از گوشه رست       زجا گر بجنبد وشد بیخ سست

            چهله چهل گشت و خلوت هزار           به بزم آمدن دور باشد زکار [8]

‹‹ زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ››

از مهمترین ویژگی در زبان و سبک شعر نظامی ، ابتکار و نوآوری وی می باشد سرودن پنج مثنوی در پنج بحر مختلف باعث آن گردید تا شاعران بزرگ از او تقلید نموده و به خمسه سرایی بپردازند. سبک شعر نظامی و معاصران او را حد فاصل دو سبک خراسانی و عراقی دانسته اند ‹‹ اگر تقسیم شعر فارسی را به سه سبک یا مکتب (خراسانی،عراقی،هندی) بپذیریم، می توان گفت که مشخصات مکتب عراقی در شعر او بارزتر است.›› [9]

نظامی از جمله شاعرانی است که در اشعار خود، زندگی عامه مردم را به تصویر کشیده و آیینه تمام نمای اخلاق و عادات مردم زمان خود شده است. شعر وی نشان دهنده طبقات مختلف اجتماع است و آمیخته ای است از خوبی و بدی، زشتی و زیبایی. او در خلق تصاویر خود سعی نموده است با بیانی ساده و عادی و قابل فهم برای عموم به ذکر حوادث و عادات اجتماعی و نیز کاستی ها و نازیباییهای رایج عصر خود بپرازد

در طبقه بندی شاعران می توان به دو گروه اشاره نمود: الف) پیروان اصالت هنر 2) پیروان اصالت اندیشه گروه نخست برای بیان حرف دل خود به صورتی جدی کوشیده اند ، هر پیامی را در پرده شکلهای خیالی بپوشانند و حتی الامکان شکل و رنگ تازه ای به نقش خود بدهند و در این ابداع و حتی آفرینش، نظری عمیق و سنجیده به موازین منطقی بیان قرآن داشته اند. از سرآمدن این گروه می توان امثال انوری، نظامی گنجه ای ،خاقانی، حافظ و صائب را نام برد و گروه دیگر یعنی پیروان اصالت اندیشه در قید و بند جدی مسائل نبوده اند و بیان اندیشه برای ایشان برتر ازشکل خیالی و در مرحله نخستین اهمیت بوده است. باالطبع اکثر ایشان از ابواب بیان آگاه بوده اند از ایشان هستند امثال مولانا، فردوسی،سعدی و ; [10]

پیروان اصالت هنر می کوشند تا هر کلمه و کلامی و حادثه ای را در جامعه هنر عرضه دارند و نظامی گنجه ای در هر پنج گنج می کوشد تا به زبان هنر سخن بگوید.از وی به عنوان یکی از پیشروان اصالت هنر یاد شده و نظامی سخن خود را عراقی می خواند و از سحر سخن خویش آگاه است. او توانسته  است با تصویر سازی های بی نظیر و با در هم آمیختن عرفان و حکمت و شرع، 5 منظومه جاودانی از خود بر جای گذارد. شعر نظامی و خاقانی را از لحاظ بکارگیری ترکیبات نو و بدیع و لغات عربی فراوان و نیز افکار بسیار دقیق و باریک و اصرار در آوردن مضامین جدید و نو در یک طراز دانسته اند. ‹‹ ایرادی که بعضی از ناقدان بر کلام خاقانی یا نظامی وارد می کنند و برخی از ترکیبات و یا تعبیرات آنانرا غلط یا نارسا می پندارند به کلی باطل است، زیرا آنان که با  لهجه دری آشنایی یافته اند. می خواهند شعر شعرای آذربایجان را که با لهجه آذری خو گرف ته و طبعا هنگام شاعری مغلوب عادت خود بوده اند، از دیده یک تن از ایرانیان خراسان یا ماوراء النهر ببیند و تحلیل و تجزیه کنند و حال آنکه برای فهمیدن فکر و سخن نظامی و خاقانیاول باید لهجه آذری قدیم و محیط معنوی آذربایجان آن روز را شناخت و آنگاه درباره اشعار این دو استاد بزرگ اظهار عقیده کرد.›› [11]

نظامی در رعایت مناسبت های لفظی و معنوی، گاه چنان چیره دستی از خود نشان می دهد که خواننده را به حیرت وا می دارد. در آثار او معانی بلند به بیان هنری در می آیند و این بیان گاه به واسطه تزاحم و تراکم صور خیال و نیز ایجاز و معلومات فراوان به دشواری و پیچیدگی می انجامد بیان مضامین و افکار در آثار و سروده های نظامی یکدست نیست و به راحتی می توان با مقایسه مخزن الاسرار و اسکندرنامه، به این تفاوت پی برد قوه ایجاد و ابتکار نظامی و هم چنین نیروی تخیل او شگفت انگیز و به درجه ای است که در جای جای آثار ، خود را به صورت محسوس آشکار می نماید

نظامی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند، در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاتد مناظر بدیع و توصیف طبیعت و اشخاص،در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است. وی اندیشه و خیال را در سایه فضیلت و تقوی با خوش ذوقی می آمیزد و سخنی وضیع و بلیغ ارائه می دهد که سرشار از لطف و تازگی است این شاعر بنا به اقتضای زمان خود از علوم واطلاعات مختلف در اشعار خود استفاده کرده که گاه این اصطلاحات علمی آنچنان باعث پیچیدگی و دشواری در اشعار وی شده که جز با شرح و توضیح نمی توان به معنی آن  دست پیدا نمود

‹‹ لیکن حق در آن است که بگوییم این شاع سلیم الفطره، دقیق النظر دار عین مبالغه در استفاده از اطلاعات ادبی و علمی خود و یا  افراط در تخیل و مبادله در ایجاد ترکیبات نو، ملاحتی در سخن و لطافتی در بیان و علوی در معانی دارد که این  نقص و نقائصی از آن قبیل را به کلی از نظر خواننده پنهان می سازد.›› [12]

بعضی از تصاویر بصورت یک الگوی تکرار از نظر لفظ و معنی در اشعار استفاده میشود که نشان دهنده کشش جبری و درونی شاعر به آن است و ممکن است علت آن سهل الوصول بودن و یا سهولت دسترسی شاعر به آن باشد. از جمله این موارد بسیار در اشعار وی بکار رفته که پس از بحث و بررسی هر موضوع که در ادامه رساله ذکر می گردد تکرار آنها به صورت آشکار دیده میشود مانند تکرار تشبیه قهرمان به حیواناتی نظیر شیر و پیل و جانورانی اسطوره ای نظیر اژدها

بعضی دیگر از تصاویر معنی یکسان داشته و برای نشان دادن یک مفهوم، تصاویر متعددی ارائه شده است. و بعضی دیگر از تعبیرات، تجانس صوتی داشتهکه  این باعث ایجاد یک نوع تداعی شنونده شده و برخی از تصاویر متناسب را ایجاد می کند. مثل روان به معنی جاری و روان به معنی جان

از دیگر خصوصیات شعری آثار نظامی،تعدد تصاویر و نیز تضاعف تصاویر است منظور از تعدد تصاویر، آوردن چند تشبیه یا استعاره است که مربوط به شخص یا شی واحد نباشد. ولی بیت یا مصرع را انباشته از تصویر کند. مراد از تضاعف تصاویر نیز آن است که شاعر در یک بیت یا مصرع به خلق و استعمال چند تشبیه و استعاره، حتی اسطوره و سمبل برای یک امر یا شخص معین بپردازد در اشعار او، گاهی اوصاف و تصاویر متعدد در هم می آمیزند و گاه نیز برخی مجازها یا اوصاف و تصاویر از نظر معنی تاکید قسمت قبلی هستند

اسکندر نامه، اثری حماسی است اما به دلیل اینکه نظامی توجه بسیاری به استعارات و تشبیهات معطوف داشته، از عنصر مبالغه که نیرومندترین عنصر خیال شاعرانه است، به دور مانده و کارش ارزش حماسی چندانی در برابر اثر گرانمایه و ماندگار فر دوسی ندارد

نظامی از آن دسته از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست و از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک خاصی دست پیدا نماید

اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها

اسکندر کبیر از جهانگیران مشهور عالم است که به علت پیروزی هایی که ضمن لشکر کشی هایش به مشرق و مغرب نصیب او می شود، داستانهایی همراه با دلاوری ها و خوارق عاداتی را از خود باقی می گذارد و قدرت  خیال قصه پردازان نیز بتدریج از او چهره ای اسطوره ای حماسی پدید می آورد. مسئله ای که اذهان مورخان و ادبیان را به خود مشغول کرده، این است که آیا تناسبی بین اسکندر و ذوالقزنین وجود دارد. قصه ذوالقرنین در قرآن کریم در سوره مبارکه کهف آمده است. او در قرآن به کرامت ‹‹ قلنا یا ذا القرنین››[13] مکرم گشته و همانگونه که رسم قرآن مجید است، از نام و نسب و تاریخ ولادت و زندگی او در قرآن کریم مطرح نیست. اما اینگونه استنباط می شود که او فردی متدین و خداپرست بوده و خدا.وند دانشهای زیادی به او اعطا نموده است

‹‹ وی سه سفر مهم به انجام رسانده است: به مغرب رفته و جایگاه غروب خورشید را دیده است، به مشرق رفته و جایگاه بر آمدن خورشید را مشاهده کرده و به محل دیگر رفته و در میان دو کوه، بنا به درخواست جماعتی و برای پیشگیری از حمله و هجوم جماعتی دیگر (یاجوج و ماجوج) سدی ساخته و آرا رحمت رب اعلام داشته است.›› [14]

بر اساس آیات قرآن کریم، نفسیرهای ناهماهنگ بسیاری از مفسران بر مشکل شناسائی ذوالقرنین افزوده است در تفاسیر الکشاف عن حقایق التنزیل جارالله زمحشری[15]، مجمع فضل بن حسن طبرسی،[16] تفسیر کبیر امام فخررازی[17] و المیزان فی تفسیر القرآن علامه طباطبائی[18] از او به فرشته و موجودی آسمانی که خداوند او را به زمین فرستاده اسشت یاد شده و زمانی نیز مقام پیامبری دارد. در تفسیر کشف الاسرار[19] اثر میبدی از قول جماعتی گفته شده ‹‹ پیامبر بود اما نه مرسل و این قول به صحت و وثواب نزدیک است›› پاره ای از تفاسیر پس از مطابقت ذوالقرنین با  اسکندر مقدونی به شرح جنگهای او اب دارا وکیدهندی و فورهندی نیز پرداخته اند و بالاتفاق به ساختن سد یاجوج و ماجوج و رفتن او به سوی آب حیات به  همراه حضرت خضر اشاره دارند. [20]

اسکندر در آثار مورخان اسلامی، تلفیقی از نظر مفسران قرآن و تاریخ داستانی ایران رایج آن زمان بوده و اسکندر رومی، اسکندر بن قیصر، اسکندر ذوالقرنین و اسکندر بن فیلفوس نام گرفته است

‹ نام اصلی این پادشاه، الکساندر  و به ترتیب تاریخی در میان پادشاهان مقدونیه اسکندر سوم است.[21] پدرش فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیه و مادرش المپیاس وتولدش در شهر پلا در ماه ژوئیه به سال 356 ق . م بود››

فیلپ دوم، پدر اسکندر توجه مخصوصی به تربیت فرزندش داشت، لذا ارسطو، فیلسوف معروف یونان را به معلمی او گماشت و علاقه استاد و شاگرد تا جایی ادامه یافت که اسکندر پس از اینکه براریکه سلطنت نشست، او را به وزارت خود برگزید. اسکندر در سن بیست سالگی در مقدونیه به سلطنت رسید و پیروزی ها و فتوحات او در ایران بزرگ و انقراض امپراتوری عظیم هخامنشی و نیز غلبه او بر کشورهای دیگر و جهانگشایی او، اسکندر را بیش از پیش به اوج شهرت رسانید‹‹ وی خود را از نژاد ژوپیتر، خدای بزرگ یونان و روم می دانست و میل داشت ، او را مافوق بشر و زاده خدا بدانند››[22] و از زمانی که از جانب کاهن معبد آمون به عنوان پسر خدا خطاب شد بر عقیده خود راسختر گردید و تصمیم بر آن گرفت تا وی را بپرستند.‹ بعضی ها او را اصلا ایرانی دانستند و فرزند صحیح النسب کیخسرو هخامنشی و فرزند حقیقی دارای دارایان، نه پسر فلیپ›› [23]

دکتر حسین الهی در کتاب ‹اسکندر مقدونی ،بچه تباه تاریخ› زندگی نامه کامل اسکندر و القاب و عناوین او را بطور مشروح بیان کرده و با ذکر جنایات وحشیانه اسکندر، از روی چهره حقیقی او پرده برداشته و می گوید : ‹ در حالی که اسکندر در اثر غرور ناشی از فتوحات درخشان و پیروزی بر اقوامی که از حیث عدد، بی نهایت بر قوای او برتری داشتند، مقیاس درست را برای سنجیدن و تحمیل جنبشها و اتفاقاتی که در کشورش روی می داد، از دست داده بود و به این جنایت ها دست می زد و خوی وحشیانه مادر که در نهادش نهفته بود، زبانه می کشید وتزویز چند رنگی پدر در او خودی نشان می داد وتعلیم معلم او را به قهری  و سروری استثنائی هدایت می کرد،با وجود این برخی سخت کوشیده اند، او را همچون مظهر آزادی و دموکراسی یونان در برابر بیدادگری و خود کامکی مشرق به حساب آوردند و پایگاه او را بر افراشته اند ،اکنون در مقابل این میل جنایات و تبهکاریهای او چه می توانند بگویند و چگونه آنها را توجیه نمایند.››[24]

داستان اسکندر ،از دیرباز با آنکه اساس تاریخی معینی دارد ،با خرافات و افسانه های عجیبی همراه گردیده است. علاقه عمومی ایرانیان به این داستان تا حدی بود که حتی فردوسی در نظم شاهنامه خود نتوانست از آن چشم پوشی کند و تعدادی از افسانه های رایج را درون داستان خود جای داد. داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی به چگونگی تولد اسکندر و پادشاهی و جانشینی او بجای فیلتوس و نیز اختلاف او بادار او جنگها کشور گشایی های او اشاره دارد، اما بعد از لشگر کشی به هند، داستان از نظر آوردن مناطق جغرافیایی هماهنگ و پریشان میشود، چرا که فردوسی، اینگونه به ادامه داستان می پردازد که : اسکندر پس از تسخیر هند به بیت الله الحرام آمد و قبیله خزاعه را تار و مار کرد و حکومت آن ناحیه را به اولاد اسماعیل (ع) داد و پس از زیارت حرم به جده شتافت و از طریق جده روی به مصر آورده و به اندلس و سپس به حبشه رفت و بعد از آن به مغرب لشگر کشید و به سوی چشمه آب حیوان رفت و دوباره به چین برگشت و آنگاه قصد روم کرد و در راه بابل بیمار شد و درگذشت و او را به آیین در تابوت نهادند و به سوی اسکندریه بردند

پس از فردوسی نظامی گنجه ای مثنوی پنجم خود را با نام اسکندرنامه که در حقیقت ، در ادامه کار فردوسی سروده شده است به رشته نظم درآورد. این کتاب از دو قسمت شرفنامه و اقبالنامه تشکیل شده و بنام ممدوح معاصر شاعر، اتابک اعظم، نصره الدین ابوبکر بن محمد جهان پهلوان از اتابکان آذربایجان قلم خورده است

نظامی در آفرینش اسکندر نامه،گذشته از منابع فارسی، از منابع عربی و یهودی نیز استفاده کرده و آنچه که مقبول طبع وی بوده را به رشته نظم در آورده است. اما بیشترین توجه او به شاهنامه فردوسی معطوف شده، تا جایی که اثر تقلید او در بعضی از ابیات به وضوح آشکار می باشد. ‹‹ اسکندر نامه نظامی با آنکه اثری تقلیدسیت نه ابتکاری، از بدایع آثار شعر فارسی است که در ابیات ما مانند دیگر مثنویهای استاد گنجه، نفوذی بارز کرده و مایه ایجاد چندین مثنوی به بحر متقارب، بنام اسکندرنامه یا نامهایی از قبیل آن شده است.››[25] حکیم نظامی در شرفنامه از تولد اسکندر به دو روایت سخن گفته است: نخست انکه فیلتوس شکارکنان بر دشتی می گذشت. بر بالین مادری که در گذشته بود، طفلی یافت که انگشت خود می مکید فرمان داد تا او را بر گرفتند و به ترتیب او پرداخت و ولیعهد خویش ساخت. و در روایت دیگر آمده است که فیلتوس با ماهرویی ازدواج کرد و نتیجه آن فرزندی به طالع نیکو بود و اختر شناسان پیشگوئی کردند که حکومت دنیا به دست او سپرده خواهد شد. از این قسمت به بعد  نظامی در شرح چگونه بر تخت نشستن و لشکر کشی های او به مناطق مختلف، به توصیف می نشیند و سپس وی نیز مانند فردوسی در توصیف مکانهای جغرافیائی دچار تناقص گویی می شود. وی اینگونه داستان را به تصویر می کشد که اسکندر هنگامیکه سرزمین های اعراب را یکی پس از دیگری فتح کرد ، به زیارت کعبه شتافت و از آنجا به یمن رفته و سپس به عراق بازگشت و به ابرزکوه روان شد و در بند را گشود. پس از آن عزم هندوستان کرد واز آنجا به چین رفت و سپس به دشت قفچان آمد و هفت جنگ سنگین با روسها کرده و بر آنان پیروز شد. آنگاه قصد ظلمات کرد و آب حیوان نیافت و  نومید بیرون آمد

در اینجا شرفنامه به پایان می رسد و نظامی در اقبالنامه هفت حکیم قدیم یونانی که از نظر تاریخی با هم همزمان نیستند را نزد اسکندر گرد آورده واز قول آنان سخنانی گفته و به نظم در آورده است. تنها قسمت تاریخی داستان در اقبالنامه، رفتن اسکندر برای بار دوم به هندوستان و ساخن سد یاجوج و ماجوج در شمال و بازگشتن او به سوی روم است که در راه اجل مهلتش نداده و درگذشته است و او را در تابوتی زرین نهاده اند

از دیگر اسکندر نامه ها،آیینه اسکندری اثر امیر خسرو دهلوی است که به تقلید از نظامی در سال 699 یعنی حدود صد سال پس از اسکندر نامه نظامی به نظم درآمده و یکی از بهترین اثرهای تقلیدی است، بعد از امیر خسرو، نورالدین عبدالرحمن بن جامی نیز یکی از بزرگترین شاعرانی است که به  تقلید قسمتی از اسکندر نامه پرداخته و خردنامه اسکندری را به نظم در آورده است. از دیگر مثنویهای تقلیدی می توان به اسکندرنامه بدرالدین عبدالسلام اشاره کرد که از شعرای قرن دهم هندوستان است و کتاب او قصه ذوالقرنین نام گرفته است. اسکندر در متون قبل از اسلام و بعد از اسلام دارای دو چهره  و شخصیت می باشد در متون پهلوی و بعضی از آثار اسلامی از او به پادشاهی ملعون و بر افکننده شاهان ایران و سوزاننده قصر شاهان هخامنشی و جوان شهوت پرست مقدونی نام برده شده است. اما این شخصیت در شاهنامه فردوسی مردی بزرگ و اصیل و از نژاد کیانیان است که با عدل و شجاعت خویش توانسته است کارهای بزرگی را به سرانجام برساند. ‹‹ بااین حال یک بار در داستان اردشیر و یک بار در پاسخ نامه خسروپرویز به قیصر روم از اسکندر در  نهایت بدی یاد شده است و از اینروی چنین باید گفت که فردوسی، داستان اسکندر را در مورد دوم از همان شاهنامه ابومنصوری گرفته که چند تن از ایرانیان متعصب در نگارش آن دست داشته اند.›› [26] اما در شرفنامه و اقبالنامه اسکندر دارای سه چهره متفاوت است. در شرفنامه پادشاهای است صاحب تاج  وتخت و در واقع همان اسکندر تاریخی،فرزند فیلیپ، با مشتی داستانهای افسانه آمیز که در اطرافش باخته اند .در اقبالنامه در دو چهره دیگر نمایان می شود، اسکندر حکیم و اسکندر پیامبر

       گروهیش خوانند صاحب سریر              ولایت ستان بلکه آفاق گیر

      گروهی زدیوان دستور او                      به حکمت نوشتند منشور او

      گروهی زپاکی و دین پروری                 پذیرا شدندش به پیغمبری

اما چهره اسکندر در کتب پهلوی و کتابهای تاریخی، بر خلاف گفته نظامی نشان داده میشود

‹‹ القاب و صفاتی که از اسکندر ملعون رومی در کتب پهلوی مانند بندهشن و کارنامه اردشیر پاپکان دراداویرافنامه و هم چنین نامه تنسر که عبدالله بن مقنع آنرا از پهلوی به تازی نقل کرده بود، آمده است،جملگی با لقبی که از او در بعضی از آثار اسلامی ذکر کرده اند یعنی ویران کننده یا ویرانکار، سازگار است.›› [27]

پس از مقایسه اخلاق و صفات ذوالقرنین قرآن و اخلاق و صفات اسکندر تاریخ، هر پژوهشگر منطقی به این نتیجه می رسد که ذوالقرنین، اسکندر نمی تواند باشد، زیرا ذوالقرنین متدین و معتقد به پروردگارو روز قیامت با اسکندر مدعی خدایی و فرزند آمون و ژوپیتر هرگز سازگار نیست، پس به صورت قطعی می توان گفت : ذوالقرنین قرآن ،اسکندر مقدونی نیست

اسکندر نامه نظامی

[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)

 [2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)

[3] (اقبالنامه،ص24)

[4] (شرفنامه، ص25)

[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص

[6] (شاعران بزرگ ایران،عبدالرفیع حقیقت ،ص 235)

[7] (تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد ،ص 14)

[8] (شرفنامه ص 44)

[9] (تحلیل آثار نظامی گنجوی، کامل احمد نژاد ، ص 14)

[10] (ر.ک. فن بیان در آفرینش خیال، بهروز ثروتیان، ص 43 – 42)

[11] (تاریخ ادبیات د رایران، دکتر صفا، ج2، ص 343)

[12] تاریخ ادبیات در ایران ،دکتر صفا، ج2،ص

[13] ر.ک.سوره مبارکه کهف آیات 98 – 83)

[14] ر.ک. مقاله ذوالقرنین و اسکندر یا  اسکندر ذوالقرنین،عباس ماهیار،مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه مشهد

[15] (ج2، ص 497)

[16] (ج 5 و 6 ص 765)

[17] (ج 21، ص 165)

[18] (ج 13، ص 398)

[19] کشف الاسرار ،میبدی ،ج5،ص

[20] (ر.ک. تفسیر سورآبادی  به نقل از مصق قرآن مجید و تفسیر کبیر )

[21] اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، سید حسن صفوی،ج1 ص

[22] ر.ک. ایران باستان ص

[23] تجلی رمز و روایت در شهر عطار نیشابوری ، دکتر اشرف زاده،

[24] اسکندر مقدونی ،بچه تباه تاریخ ،حسین الهی، ج 1 ص

[25] (حماسه سرایی در ایران، دکتر ذبیح الله صفا، ص 352)

[26] حماسه سرایی در ایران، دکتر صفا، ص

[27] اسکندر و اسکندر نامه ها، حسین رزمجو، نقل از یادنامه شریعتی ، ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید




:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 فروردين 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: