دانلود مقاله تيمور لنگ در فایل ورد (word)
نوشته شده توسط : علی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله تيمور لنگ در فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله تيمور لنگ در فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله تيمور لنگ در فایل ورد (word)

مقدمه     
اوضاع ایران در بامداد فتنه تیمور     
تیمور و زندگینامه او ، نام صحیح تیمور چیست ؟  
پدر تیمور که بود ؟        
کودکی تیمور از زبان خود او          
دوره های نوجوانی و جوانی      
خواهر سلطان ، همسر تیمور      
ثروت تیمور      
حافظه عجیب تیمور         
در میدانهای جنگ        
کباب کره اسب ، غذای محبوب تیمور        
آغاز جنگهای تیمور برای کسب قدرت        
محاصره سمرقند و فرار امیر حسین و تیمور     
تیمور در اسارت ترکمانان    
سمرقند     
مرگ جهانگیر ، فرزند تیمور      
مقاومت در موصل        
نقشه ترور تیمور         
و مرگ آمد      
منبع

مقدمه

روز بیست و پنجم شعبان سال 736 هجری قمری را در تاریخ بشری باید از روزهای شوم و نامبارک به حساب آورد ، زیرا در این روز در یکی از روستاهای شهر ” کش ” که امروز به شهر سبز معروف است و در جنوب سمرقند قرار دارد ، نوزادی پای به عرصه وجود گذاشت که سالها بعد اقدامات و ماجراجویی ها و جنگ و کشتارهایش ، صفحات هراس انگیز و خوف ناکی را در دفتر تاریخ رقم زد. روستاها و شهرهای بسیاری را ویران ساخت ، خانه ها و قلعه های مستحکم فراوانی را با خاک یکسان ساخت ، سر پادشاهان و امیران و فرماندهان نامداری را از بدن جدا کرد . خانمان ها را بر باد داد و خون صدها هزار مردم بی گناه را بر زمین جاری ساخت و از سر بی گناهان ، مناره ها بر پای کرد و وقتی مرد ، تاریخ نویسان و افسانه پردازان از زندگی شگفت انگیز او ، افسانه ها پرداختند و کتابها نوشتند

این نوزاد که منشاء این همه خوف و هراس و قتل و غارت شد ، تیمور نام گرفت و به دنبال علل و ماجراهایی که در این کتاب از او خواهیم خواند در تاریخ به تیمور لنگ و امیر تیمور گورکان معروف گردید

ما در این کتاب ، حیات این مرد سیاهکار را مطالعه میکنیم که نامش لرزه بر اندامها می افکند. مرد سیاهکاری که در قتل عام مردم سیستان در سال 785 هجری دو هزار انسان اسیر را زنده در دیواری جای داد و صد هزار اسیر هندی را در نزدیکی دهلی در سال 801 هجری سر برید . چهار هزار نفر ارمنی را در سال 803 هجری زنده به گور کرد ، بیست کله مناره در همان سال در نزدیک حلب و دمشق از سر مردم بر پا ساخت . هفتاد هزار نفر را در اصفهان قتل عام کرد و اینها فقط قسمت کمی از کشتارهای بسیار اوست

مردی که در بیرحمی و قساوت دست کمی از چنگیز نداشت و در عین حال که عیاش و خوشگذران بود و زن های متعدد داشت ، ( هشت تن از زنان او را ( کلاویخو ) جهانگرد معروف ، در ساحل زرافشان به چشم خود دیده است ) و شراب به افراط مینوشید ، تظاهر به دینداری میکرد و قرآن را از حفظ داشت

او در دوره پیری هم نشاط خود را از دست نداده بود و در خوراک و شراب افراط میکرد

(1)

و از بیرحم ترین افراد بشر بود

در شرحی که ظاهراً خودش از زندگی خود نوشته ، میگوید که هیچ منظره های همچون فوران خون از رگهای گردن کسی که سرش به دست او بریده میشود ، به او لذت نمیداده  است . کلاویخو نوشته است که در فتح قلعه سبزوار دو هزار نفر را زنده لای چینه دیوار کرد ، و از اجساد آنها مناره ساخت . از این مناره های مرده انسان کلاویخو دوباره دیده است . و دیگران چند و چندین بار

در فتح اصفهان ، تیمور به بهانه این که مردم از دادن مالیات امتناع کرده اند ، هفتاد هزار نفر را به خاک و خون کشید و از کله های آنها مناره ها ساخت ، او اساساً دوست داشت که با سرهای قربانیان خود مناره بسازد

ابن عربشاه ، یکی از مورخین عهد تیموری نوشته است که تیمور بعد از تصرف بغداد به بیست هزار نفر از سپاهیان خود دستور داد تا هر یک دو سر را از تن مغلوبین ببرند

برای شناختن تیمور ، بایستی نخست ، منشاء و ماهیت قدرت او را بشناسیم . این بسیار مهم است که بدانیم چگونه میشود که یک انسان این همه قدرت می یابد و در سایه این قدرت این همه مال و جان و آثار بشری را به دست نابودی میسپارد.؟

این قدرت به موجب چه عواملی بوجود می آید و تثبیت میشود ؟ قطعاً کسانی یا گروهها و طبقاتی در ایجاد و استحکام این قدرت ذی نفع هستند ، در غیر این صورت اگر نفع یک فرد به تنهایی در یک قدرت تامین شود هرگز نمیتواند موجب دوام آن قدرت شود

در این کتاب ، ضمن شناختن تیمور ، زمینه های ایجاد و رشد این قدرت و افراد و طبقاتی را که از آن بهره مند بودند و لا جرم در حفظ و تحکیم آن میکوشند خواهیم شناخت

برای این منظور لازم است محیط اجتماعی ایران را پیش از ظهور تیمور بشناسیم و بدانیم که کشور ما در چه وضعی قرار داشت و چه کسانی و با چه مشخصاتی سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه را در دست داشته اند

اوضاع ایران در بامداد فتنه تیمور

مطالعه تاریخ ایران در دوره فترت بین مرگ سلطان ابو سعید ، آخرین پادشاه سلسله

(2)

ایلخانی و استیلای امیر تیمور گورکان ، متضمن هرج و مرج عجیبی است که در این ایام در ایران بر اثر قیام مدعیان عدیده سلطنت و کشمکش های دائمی ایشان پیش آمده بود ، و صدماتی که در آن دوره ، متعاقب آن وقایع به مردم و خرابی هایی که به آبادی ها رسیده ، چنان اوضاع را آشفته و مردم را پریشان کرده بود که در اواخر ، حتی صالح ترین افراد ، آمدن خونریز بی باکی مانند تیمور را به دعا و جان و دل از خدا میخواستند . شاعر بلند نظر شیراز ، حافظ ، پس از آنکه از مشاهده این اوضاع و احوال به تنگ آمده ، با کمال بی صبری میگوید

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چو گل

                                                                  شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

                                                                 عالمی دیگر بباید ساخت وز نو ، آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

                                                                 کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

 تیمور و زندگی نامه او

نام صحیح تیمور چیست ؟

درباره نام تیمور ، هم مانند زندگی و دوران کودکی اش ، مطالب و نظریات گوناگون نوشته اند . او به طور کلی به نام تیمور مشهور است . ابن عربشاه که تاریخی معتبر به نام ” عجایب المقدور فی اخبار تیمور ” درباره زندگی او نوشته ، میگوید : چون لغات فارسی در زبان عربی ، به صورتهای گوناگون تغییر شکل میدهند ، لذا نام تیمور را نیز در کتب عربی ، گاه به شکل تمور ، و گاه به صورت تمر و گاه تمر لنگ نوشته اند

تیمور ، در زبان ترکی به معنی آهن است

تیمور ، در روز بیست و پنجم شعبان سال 736 هجری ، یعنی قریب پنج ماه بعد از مرگ سلطان ابو سعید بهادر ، آخرین ایلخان بزرگ مغول ، در روستای ” خواجه ایلغار ” در

(3)

حوالی شهر ” کش ” در جنوب سمرقند زاییده شده است

شهر ” کش ” ، به شهر سبز نیز معروف است

پدر تیمور که بود ؟

پدر تیمور ” ترغای ” نام داشته است . زندگی ترغای به درستی روشن نیست . بعضی گفته اند که کفشگری ناچیز بوده است . عده ای گفتهاند که پدر تیمور و خود او در آغاز شتر چرانان بیگانه از عقل و ایمان و در ردیف مردم پست و فرو مایه بوده اند که در ماوراءالنهر به سر میبرده اند و به تناسب فصل به گرمسیر و سردسیر و بالعکس کوچ میکرده اند . گروهی گفته اند که پدر تیمور در ردیف سپاهیان سلطان و فرمانده گروهی به تعداد یکصد نفر بوده و به چالاکی و شهامت در میان هم ردیفان خود شهرت داشته است

تیمور در خاطراتی که منسوب به اوست ، می نویسد : پدرم جزو مالکان کم بضاعت شهر کش به حساب می آمد

کودکی تیمور از زبان خود او

تنها مردم به پیروی از آنها ، تاریخ نویسان درباره تیمور به افسانه پردازی پرداخته اند بلکه ظاهراً خود او نیز کوشش دارد که تولد خود را به خواب نما و پیش گویی و غیره مربوط سازد

به موجب کتابی که میگویند تیمور به قلم خود نوشته است ، گوشه هایی از دوران زندگی کودکی و نوجوانی خود را شرح داده است

این کتاب را یک محقق فرانسوی به نام ” مارسل بریون ” گردآوری و تالیف کرده و در ایران تحت نام ” منم تیمور جهانگشا “بوسیله آقای ذبیح الله منصوری ، مترجم معروف ، منتشر گردیده است

در این کتاب ( که اگر نوشتن آن بوسیله تیمور صحت داشته باشد ) تیمور ماجرای تولد و خوابی را که پدرش یکسال قبل از تولد او دیده چنین شرح میدهد

قبل از اینکه من متولد شوم ، پدرم خواب دید که مردی نیکو منظر ، مثل فرشته ، مقابلش

(4)

نمایان شد و شمشیری به دست پدرم داد . پدرم شمشیر را از آن مرد گرفت و از چهار سمت به حرکت در آورد و بعد از خواب بیدار شد و ظهر روز بعد ، که برای ادای نماز به مسجد رفت ، موضوع خواب خود را برای ” شیخ زیدالدین ” امام مسجد محله ، تعریف کرد

شیخ به او گفت : تعبیر خواب تو این است که خداوند پسری به تو خواهد داد که با شمشیر خود جهان را خواهد گرفت و دین اسلام را در سراسر جهان توسعه میدهد

زنهار که از تربیت او غفلت نکنی . باید که بعد از تولد این پسر را وادار کنی درس بخواند و خط بنویسد و قرآن را یاد بگیرد . تیمور میگوید : وقتی سال بعد ، من متولد شدم ، پدرم راجع به اسم من با امام مسجد ، مشورت کرد و امام مسجد گفت که اسم پسرت را “تیمور” بگذار که به معنی ” آهن ” است . تیمور میگوید : اولین چیزی که از دوره کودکی به یاد دارم ، صدای مادرم است که روزی به پدرم گفت

این بچه چپ است و با دست چپ کار میکند

لیکن به زودی معلوم شد که من نه چپ هستم و نه راست .بلکه با هر دو دست کار میکنم . و بعدها و قتی نزد آموزگار رفتم و شروع به درس خواندن کردم ، با هر دو دست می نوشتم ، و پس از اینکه به سن رشد رسیدم ، با هر دو دست شمشیر میزدم و تیر اندازی میکردم و امروز هم که هفتاد سال از عمر من میگذرد ، چپ و راست برایم فرقی ندارد

وقتی مرا برای فرا گرفتن سواد ، نزد آموزگار فرستادند ، به قدری خردسال بودم که نمیتوانستم روی لوح چوبی خود موم بمالم

دوره های نوجوانی و جوانی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید




:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 فروردين 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: