دانلود مقاله مهدي و نهضت عدالتخواهي در فایل ورد (word)
نوشته شده توسط : علی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله مهدي و نهضت عدالتخواهي در فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله مهدي و نهضت عدالتخواهي در فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله مهدي و نهضت عدالتخواهي در فایل ورد (word)

مهدی و نهضت عدالتخواهی  
حق آمد و باطل نابود شد  
(( انتظاراز دیدگاه توحیدی ))  
عدل چیست؟  
عدالت  
عدالت فردی  
عدالت اجتماعی  
عدل از اصول دین  
عدالت در سایه حضرت مهدی (عج)  
دولت عاشقی و عدل جهانی  
عدل راستین  
(( منابع )) :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله مهدي و نهضت عدالتخواهي در فایل ورد (word)

1- مهدی انقلابیِ بزرگ ناصر مکارم شیرازی
2- قیام جهانی حضرت مهدی موعود (عج) مهدی فقیه ایمانی
3- کرامات المهدی واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران
4- درانتظار زینب صدر
5- چهل حدیث واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران

اشرقت الاَرض بِنورِ رَبِها

اینک افق را بنگرید که خورشید طالع می شود ، تاریکی ها را می شکافد و شوکت و سطوت خویش را بر همه جا می گستراند ، سپاه فرشتگان در پیش رویش به تعظیم ایستاده ، چشم بر فرمان ، در پیشاپیش آنان جبرئیل امین دست ادب بر سینه دارد تا با اذن خدای جلیل فریاد بردارد و از کران تا کران بانگ خویش را بگسترد که ای مردمان ! گوش فرا دارید و بهوش باشید

 حق آمد و باطل نابود شد

آری در طلیعه آن روز دو خورشید طلوع می کند :خورشید منظومه از شرق و خورشید مهدوی از غرب ، با یاران و همرزمان خویش در کنار یکتا معبد توحید ، کعبه مقدس

آری فرزند مولود کعبه قیام الهی خویش را از این جا به جهانیان اعلام می دارد . زمان و زمین در انتظار این لحظه بی شکیب بودند ، شبها و روزهای بی شماری گذشته بود که ناگهان فرمان پروردگار در رسید ، اینک او می آید . همه جا را آذین بندید ، سر تا پا گوش شوید تا بشنوید که صاحب زمانه چه میگوید

و وعده خداست و وعده خداوند حق است . اکنون اگر نیک بنگرید خواهید دید که گلبرگها از خوشحالی شکفته اند و بر روی خورشید لبخند می زنند . آنان در انتظار این زمان ، لحظه شماری می کردند و در تب و تاب بودند

گلهائی چند نیز پیش از شکوفائی این نوگلان پژمردند و چشمشان بر چشمه خورشید نیفتاد…
راستی تا آن زمان که خورشید بدمد چگونه باید زندگی را گرمی بخشید ؟ بهتر آنکه یاد خورشید را لحظه به لحظه در سینه ها مان زنده بداریم تا فروغش روحمان را گرمی بخشد که فرموده اند :  تَوقع اَمر صاحِبک لَیلَک و نَهارِک :  شبانه روز در انتظار ظهور صاحب الامر خود باشید

خورشید را باید پاس داشت ، و از نور و گرمیش سخن گفت و او را شناخت و شناساند و تا سرزدنش با تمامی وجود فریاد کنیم : که در انتظار طلوع نشسته ایم . چه بهتر که به فرموده پیامبر بزرگوارe در حدیث ثقلین این شناخت را از سخـن خداونـد متعـال و کـلام دُربار پاکـان از آل محمـدe برگیریم و گوش به پیـام دل از این رو بر آن شدیم تا خورشید را در این مجموعه با آن کلمات مقدس توصیف کنیم ، هر چند که این گزیده برگی از گلستان عطرآگین معارف آن بزرگواران می باشد

آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید با اذعان به ناتوانی خود در این خوشه چینی از خرمن معرفت از حضرت دوست میخواهیم تا یاریمان کند و بتوانیم با استناد به احادیث و روایات به سوالاتی چند پاسخگو باشیم

همه افراد کنجکاو ازخود می پرسند

1- آیا سرنوشت آینده بشریت صلح وعدالت و امنیت وآزادی انسانها از چنگال هرگونه ظلم و ستم وتبعیض واستعمار است ؟ یا آ نگونه که بعضی پیش بینی میکنند هرج ومرجها روز افزون فاصله ها بیشتر ، ناهماهنگی ها ونا به سامانیها فراوانتر ، وسرانجام یک جنگ اتمی – یا فوق اتمی – عالمگیر ، پایه های تمدن انسانی را ویران خواهد ساخت ، و اگر انسانهای بر روی کره زمین باقی بمانند افرادی عقب مانده ، معلول ، بینوا ودرمانده خواهند بود

2- اگر عقیده نخست صحیح است وسرانجام صلح وعدالت است به چه دلیل ؟

3- اگر بنا هست جهان به سوی عدل وصلح وبرادری گام بر دارد ، آیا اجرای این اصول بدون انقلاب ممکن است ؟ و به تعبیر دیگر : آیا اصلاحات تدریجی و رفورمها توانایی بر دگرگون ساختن چهره عمومی جهان با این همه ناهنجاریها دارند ؟

4- اگر لازم است انقلابی صورت گیردآیا تنها از طریق قوانین مادی امکان پذیر است ، یا بدون استمداد از اصول معنوی وارزشهای اصیل انسانی ممکن نیست

5- باز اگر قبول کنیم چنین انقلابی بهرحال انجام گرفتنی است ، رهبر این انقلاب چه صفاتی باید داشته باشد ؟

6- آیا این انقلاب الزاماُ به حکومت واحد جهانی میانجامد ؟

7- آیا آمادگیهای خاصی برای چنان حکومتی قبلا لازم نیست ؟

8- این آمادگیها در دنیای کنونی وجود دارد یا نه ؟ و اگر ندارد آیا درحال حاضر جهان به سوی این آمادگیها گام برمیدارد یا به سوی عکس آن ؟

9- آیا این امور – بهرحال باعقیده عمومی مذاهب جهان نسبت به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی ارتباطی دارد ؟

10- اعتقاد عمومی مسلمانان به ظهور مهدی چگونه است و پیوند آن با این مسائل سرنوشت سازچیست ؟

11- آیا اعتقاد به چنان ظهوری ما را به اصلاح عمومی جهان از طریق یک انقلاب همه جانبه نزدیکتر میسازد یا آنچنانکه بعضی می اندیشند دور میکند ؟

12- و آخرین سؤال اینکه آیا این فکر و عقیده عمومی مذاهب یک واقعیت عینی است و مولود دلایل منطقی ، یا یک تخیل است برای اشباع کاذب تمایلات سرکوفته انسانها در مسیر گمشده عمومی یعنی ((صلح)) و ((عدالت )) ؟ ! …

شک نیست که در یک نظر ابتدایی قرائن گواهی می دهد که دنیا به سوی فاجعه پیش می رود ، فاجعه ای که زائیده ” ترک عواطف ” ، در “افزایش فاصله میان جوامع ثروتمند و فقیر” ، ” شدت گرفتن اختلافات و برخوردهای دولتهای بزرگ وکوچک ” ، ” سیر تصاعدی جنایات ” ، ” نا بسامانیهای اخلاقی و روحی و فکری ” ، و ” فرآورده های نا مطلوب و پیش بینی نشده زندگی ماشینی ” و مانند آن است . فاجعه مقایسه وضع موجود با گذشته نزدیک ، چهره آن را مشخص می سازد ، و عامل مؤثری برای نمو جوانه های بدبینی در اعماق فکر خوشبین ترین افراد محسوب می گردد . آگاهان بین المللی می گویند تنها حجم بمبهای هسته ای موجود در زراد خانه های دولتهای بزرگ برای نابود ساختن تمام آبادیهای کره زمین نه یک بار بلکه هفت بار! کافی است . این سلاحها را با آن هزینه های سرسام آور که با ارقام نجومی قابل بیان است بی جهت نساخته اند ، بازیچه نیست ، برای مصرف در یک جنگ اتمی وحشتناک ساخته شده و پیدا کردن بهانه برای شروع آن ، در جهانی که این همه برخورد مرزی و تزاحم منافع ، و مناطق قابل انفجار وجود دارد کار مشکلی نیست . در سران بزرگ امروز دنیا نیز ” حس جاه طلبی ” و ” جنون قدرت ” نیز به اندازه کافی برای شروع چنین جنگی سراغ داریم ! بنابراین پیش بینی میتوان کرد که در آینده ای نه چندان دور ” فاجعه بزرگ ” روی دهد و احتمالاٌ بشریت در یک جنگ وسیع اتمی ، یا بر اثر فقر اقتصادی ناشی از انحصارطلبی قدرتهای بزرگ ، یا پایان گرفتن منابع انرژی و یا غیر قابل زیست شدن محیط زیست ، از مبان برود ! ولی در برابر این همه عوامل بدبینی ابتدایی ، مطالعات عمیقتر نشان میدهد آینده درخشانی در پیش است

این ابرهای تیره و تار با غرش تندرهای وحشت انگیز سرانجام کنار خواهد رفت . این شام سیاه قیرگون را صبح سپید امیدی به دنبال است . این سرمای سوزان زمستان جهل و فساد و زورگویی و ستم بهار شکوفان عدالتی در پی دارد . این اندوه کشنده ، این طوفان مرگبار ، و این سیل ویرانگر سرانجام ، پایان میگیرد ، و اگر خوب بنگریم در افقهای دور دست نشانه های ساحل نجات به چشم می خورد ! نخستین دلیل منطقی برای این موضوع قانون سیر تکاملی جامعه هاست

از آن روز که انسان خود را شناخته هیچ گاه زندگی یکنواخت نداشته ، بلکه با الهام از انگیزه درونی وشاید ناآگاه کوشش داشته که خود و جامعه خویش را به پیش براند

از نظر مسکن یک روز غار نشین بود و امروز آسمان خراشهایی ساخته که یک دستگاه آن میتواند جمعیتی معادل یک شهر کوچک را در خود جای دهد ، با تمام وسایل زندگی و همه امکانات لازم برای

مردم یک شهر !

از نظر لباس یک روز از برگ درختان استفاده میکرد ولی امروز هزاران نوع لباس با هزاران طرح ، و هزاران شکل در اختیار دارد و باز در جستجوی رنگها و طرحها و جنسهای دیگر است
یک روز غذایش فوق العاده ساده و محدود بود ، اما امروز به قدری متنوع و گوناگون شده که تنها ذکر نام آنها نیازمند به یک کتاب بزرگ است

یک روز مرکبش تنها پایش بود ، اما امروز بر سفینه های فضائی سوار میشود ، و آسمانها را زیر پا میگذارد ، و از کرات دیگر دیدن میکند

اما از نظر علم ودانش ، یک زمان بود که تمام معلومات او در یک صفحه کاغذ میگنجید –گر چه هنوز خط اختراع نشده بود – ولی امروزه حتی میلیونها کتاب در رشته های مختلف بیانگر علوم و دانشهای او نیست

آن روز کشف آتش ، و اختراع جسم مدوری به شکل ” چرخ ” ، و حربه نوک تیزی مانند” خنجر ” برای او کشف و اختراع بزرگی محسوب میگشت ، و از اینکه با انداختن یک کنده درخت روی یک نهر توانسته از روی آن بگذرد بسیار خوشحال بود که پلی ساخته است ، اما امروز صنایع سنگین و اختراعات حیرت انگیزش هر بیننده ای را گیج میکند ، و سیستم پیچیده مغزهای الکترونیکی او را در عالمی از رؤیا فرو میبرد

و عجیب اینکه به هیچیک از اینها قانع نیست و باز برای وصول به سطحی بالاتر و برتر ، تلاش وکوشش میکند ، تلاشی پی گیر و خستگی ناپذیر

از مجموع این سخن نتیجه میگیریم که عشق به تکامل در درون جان آدمی شعله ای است جاودانه و خاموش ناشدنی و در حقیقت یکی از امتیازات بزرگ انسان که او را از حیوانات و جانداران دیگر یعنی جاندارانی که ملیونها سال است درجا میزنند و زندگی ظاهراٌ یکنواختی دارند جدا میکند همین موضوع است
و باز بخوبی میتوان نتیجه گرفت که این نهاد بزرگ آرام نخواهد نشست ، و همچنان انسان را در مسیر تکاملها به پیش میراند ، و نیروهایش را برای غلبه بر مشکلات و نابسامانیها و ناهنجاریهای زندگی کنونی بسیج میکند . و بسوی جامعه ای پیش میبرد که ” تکاملهای اخلاقی ” در کنار ” تکاملهای مادی ” قرار میگیرد
و بسوی جامعه ای که در آن از جنگ و خونریزیهای ویرانگر و ضد تکامل اثری نباشد
و بسوی جامعه ای که تنها ” صلح و عدل “حاکم بر مقدرات انسانها باشد ، و روح تجاوزطلبی و استعمار که مهمترین سد راه ” تکامل مادی و معنوی ” او است ، در آن مرده باشد . ممکن است کسانی بگویند که تکاملهای گذشته همه در جنبه های مادی صورت گرفته ، و دلیلی ندارد که سیر تکاملی معنویات را هم در برگیرد . ولی پاسخ این سخن روشن است زیرا اولاٌ در تکاملهای گذشته بسیاری از اصول معنوی و انسانی را نیز میتوان یافت مثلاٌ در علوم و دانشهای بشری که در پرتوی تکامل پیشروی عظیم کرده است
علوم غیر مادی هم کم نیست ، و فی المثل اعتقاد بشر نخستین درباره ” خدا “که بصورت پرستش قطعات سنگ و چوب حتی خرما بود هیچگونه شباهتی با درک یک دانشمند روشن ضمیر خداشناس یا یک حکیم عارف ربانی امروز ، از این مسئله ندارد

ثانیاٌ تکامل در همه جا تکامل است ، و عشقی را که در درون وجود نسبت به آن می یابیم هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناسد و در همه زمینه ها جویای آن هستیم از این گذشته اصول مادی و معنوی از هم جدا نیستند ، و فی المثل روح ستیزه جویی و برتری طلبی ، و تجاوزگری ، به همان اندازه زندگی مادی انسانها را به هم میریزند که یک بمب اتمی پر قدرت ! بلکه دومی بدون اولی بکار نخواهد رفت !
این است که نخستین برقه امید برای وصول و آینده ای روشن ، و دنیایی پر از صلح وصفا و برادری و برابری در پرتو قانون سیر تکاملی جامعه ها در نظرها پایدار میشود . بله هستی موهبتی است که خالق هستی ها به مخلوقات خویش ارزانی داشته است و آنها را بدین نعمت موجودیت بخشیده است . هر موجودی بنا به میزان درک و شعور خویش بهانه ای برای تداوم هستی جستجو میکند این بهانه ها ، همان آرزوهایی است که در کنه ذات خویش به آنها دل بسته است و زندگی خویش را وابسته به آن میپندارد . انسانها هر مقدار کمال بیشتری داشته باشند و هستی بیشتری را درک کنند ، آرزوهایی بزرگتر با مفاهیمی عظیم تر خواهند داشت . این انسان است که در پناه بهره وری از عقل ، هستی را وسیع تر می بیند لذا دامنه آرزوهایش گسترده تر از موجودات دیگر خواهد بود


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید




:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 اسفند 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: