دانلود مقاله بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و انقلاب نيکاراگوئه در فایل ورد (word)
نوشته شده توسط : علی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و انقلاب نيکاراگوئه در فایل ورد (word) دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و انقلاب نيکاراگوئه در فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و انقلاب نيکاراگوئه در فایل ورد (word)

بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه  
کلیاتی درباره نیکاراگوا  
الف. معرفی  
ب. روند استقلال  
ج. بررسی تطبیقی وضعیت مردم نیکاراگوا در قبل و بعد از انقلاب  
د. نقاط عطف مهم تاریخی قبل از انقلاب در نیکاراگوا  
برخی از تفاوت های انقلاب نیکاراگوا و انقلاب اسلامی ایران  
1 ماهیت انقلاب  
2 رهبری  
3 شیوه مبارزه  
4 ابزار مبارزه  
5 ارزش های انقلاب  
6 قلمرو مبارزه  
7 تأثیرگذاری بر نهضت های آزادی بخش  
8 تأثیرگذاری بر واژه ها و مفاهیم سیاسی  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله بررسي تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و انقلاب نيکاراگوئه در فایل ورد (word)

1ـ تدا اسکاچ پل، دولت ها و انقلاب های اجتماعی، ترجمه سیدمجید روئین تن، تهران، سروش، 1376، ص 23ـ25

2ـ محمّد شجاعیان، انقلاب اسلامی و رهیافت های فرهنگی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 72ـ95

3ـ الگ ایگنایتو و جنریخ بوویک، نیکاراگوئه و رنج دیکتاتوری، ترجمه سیداحمد طاهری، تهران، مترجم، 1366، ص 5ـ6 (با تلخیص و تغییر)

4ـ محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، چ دوم، تهران، علم، 1377، ص 887

5ـ از سال 1851 م به عنوان پایتخت برگزیده شد

6ـ اورتگا از سال 1979 تا 1990 م رهبری حکومتی انقلابی را به عهده داشت و در دوران حکومتش، با مخالفت نیروهای مسلّح «کنترا» ـ که از سوی آمریکا حمایت می شدند ـ دست به گریبان بود. وی از سوی دیگر در همین دوران، با مصادره دارایی های مردم، برای خود دشمنان دیرینه ای تراشید. در سال 1990 م بساط ساندینیست ها با شکست اورتگا در انتخابات ریاست جموری برچیده شد. (علیرضا عبادتی، «می گویند اگر بن لادن بود به اورتگا رأی می داد»، همشهری ماه، س 1، ش 9 (آذر 1380)، ص 80)

7ـ محمود طلوعی، پیشین، ص 887

8ـ داود صالحی، انقلاب در نیکاراگوا، تهران، سهروردی، 1364، ص 28

9ـ محمود طلوعی، پیشین، ص 887

10ـ همان، ص 32و33

11ـ الگ ایگنایتو و جنریخ بوویک، پیشین، ص 27و28 / داود صالحی، پیشین، ص 33و34 (با تلخیص و تصرف)

12ـ داود صالحی، پیشین، ص 35ـ37 (با تلخیص و تصرف)

13ـ همان، ص 42ـ45

14 FRENT SANDINISTA DE LIBRACION NACIONAL

سوموزا نیکاراگوا را به پایگاه عملیات ضد انقلابی امپریالیست ها

علیه مبارزات آزادی بخش منطقه تبدیل کرده بود. برای مثال، مداخله نظامی «سیا» در «گواتمالا» در 1954 م و تهاجم نظامی امپریالیست ها به «کوبا» در 1961 م، هر دو از داخل خاک نیکاراگوا هدایت می شدند. این اعمال منجر به اعتراض وسیع مردمی شدند. «جبهه آزادی بخش ساندینیست» از درون این اعتراضات تشکیل شد. کارلوس فونسکا آمادور، توماس بورگه و سیلویو مایورگا ـ که از مبارزان با سابقه جنبش دانشجویی دهه 1950 م بودند ـ در ژوئیه 1961 م همراه یکی از بازماندگان ارتش ساندینو به نام سرهنگ سانتوز لوپز با الهام از مبارزه ساندینو و نیز سرمشق قرار دادن انقلاب «کوبا» ـ که در 1959 م به پیروزی رسید ـ یک جبهه چریکی در امتداد مرزهای شمالی نیکاراگوا ایجاد کردند. این جبهه در دهه 1970 م به یک نیروی زنده و فعال تبدیل شد. (ر.ک: در دفاع از انقلاب نیکاراگوا، ترجمه بهمن ارمغان و همکاران، تهران، همبستگی، 1363، ص 13و14)

15ـ سوموزا ابتدا با هواپیما به پایگاه نظامی آمریکا در «فلوریدا» و سپس به «گواتمالا» و از آنجا هم به مزرعه اش در «پاراگوئه» رفت. وی پس از مدت کوتاهی توسط سه مرد مسلح به مسلسل و بازوکا همراه راننده و محافظش به قتل رسید. جنازه وی به «میامی» منتقل شد. (داود صالحی، پیشین، ص 55و56)

16ـ داود صالحی، پیشین، ص 55

17ـ در دفاع از انقلاب نیکاراگوا، ص 10

18ـ سیامک باقری، «براندازی خاموش ساندینیست ها در نیکاراگوئه»، صبح صادق، ش 28 (28/8/1380)، ص 12

19ـ داود صالحی، پیشین، ص 28و29

20ـ قانون اساسی نیکاراگوا تحت عنوان «بیانیه جدید حقوق مردم نیکاراگوا» در 21 اوت 1979 م صادر شد. این بیانیه به امضای اعضای شورای بازسازی ملّی نیکاراگوا وتولتاب، دوشامورو، آلفونسو روبلو کاله هاس، سرجیو رامیرز میرکادو، مویسز حسن مورالس، دانیل اورتگا ساآودارا منتشر گردید. (در دفاع از انقلاب نیکاراگوا، ص 137)

21ـ داود صالحی، پیشین، ص 66ـ68 (با تلخیص و تصرف)

22ـ احمد نقیب زاده، تحولات روابط بین الملل; از کنگره وین تا امروز، چ ششم، تهران، قومس، 1378، ص 278

23ـ همان، ص 281

24ـ در 1993 با روی کار آمدن فرانکلین روزولت ـ رئیس جمهور آمریکا، سیاست جهانی آمریکا بر این قرار گرفت که به طور موقّت از «دخالت مستقیم» در امور سایر کشورها کناره گیری کند

25ـ رابرت دی لی، «انقلاب اسلامی و اصالت»، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی، (مجموعه مقالات)، چ دوم، قم، معارف، 1379، ص 217و218

26ـ جان ال. اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ص 15

27ـ تدا اسکاچ پل، «حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران»، ترجمه محسن امین زاده، رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی، ص 185

28ـ منوچهر محمّدی، انقلاب اسلامی; زمینه ها و پیامدها، قم، دفتر نشر و پخش معارف، 1380، ص 15

29ـ جان ال اسپوزیتو، پیشین، ص 19

30ـ همان، ص 21و22 (با تلخیص و تصرف اندک)

31ـ منوچهر محمّدی، پیشین، ص 18

بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه

انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است که برای بشر معاصر از جهات متفاوتی سؤال آفریده است. این انقلاب از یک سو، کاخ نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران را فرو ریخته، و از سوی دیگر نظریه های علوم اجتماعی، بهویژه نظریه های مربوط به انقلاب ها را به چالش کشیده است. و از جانبی دیگر، بر خط سکولاریسم و عرفی گرایی، که بیش از دو قرن تلاش شده بود تا در ساحت اندیشه غرب ترسیم شود، خط بطلان کشیده است. علاوه بر این، در عصری که همگان متقاعد شده بودند که بشر معاصر برای رسیدن به کمال خود راهی جز راه غرب ندارد، راهی جدای از آن ترسیم نموده، و این همه باعث شده است تا حجم قابل توجهی از کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات، سخنرانی ها، کنگره ها، اخبار و فیلم هایی در سراسر جهان معاصر به تفسیر و تبیین این پدیده سیاسی ـ اجتماعی اختصاص یابد

از زاویه ای دیگر، شرایط تاریخی که انقلاب اسلامی در ظرف آن تحقق یافته، شرایطی است که نظریه پردازان اجتماعی غرب، از جوانب گوناگون، خود را بحران زده احساس می کنند. آن ها پیش از تحقق انقلاب اسلامی ـ که به تعبیر اسکاچ پل در قالب و چارچوب یکی از چهار دسته مارکسیستی، روان شناختی توده ای، ارزشی و تنازع سیاسی می اندیشیدند1 ـ سه مرحله نظری را در تحلیل انقلاب ها تجربه کرده بودند

در گام نخست (1900ـ1940 م)، کسانی مثل لوبون، الوود، سوروکین، ادوارز، پتی و برینتون شیوه ای توصیفی برای تحلیل انقلاب ها به کار گرفتند و نیز به بیان برخی از نشانه های وضعیت انقلابی پرداختند. در گام دوم (1940ـ1970 م)، کسانی مثل دیویس، گار، جانسون، اسملسر، هانتینگتون و تیلی، به شکلی کاملا تحلیلی، از نظریه های گوناگون روان شناختی، جامعه شناختی و سیاسی برای تحلیل انقلاب ها استفاده کردند. در گام سوم (دهه 1970)، کسانی مثل پایژ، آیزنشات، تریم برگر و اسکاچ پل تلاش کردند تا در همان قالب های گام دوم به نقد آن ها بپردازند. البته رویکرد اصلی این نظریه پردازان رویکردی ساختاری بود. اهداف ساختارها و نیز ساختار رؤسا، نخبگان، نیروهای مسلّح و بین المللی از عمده موارد مورد غفلت نظریه پردازان گام دوم بود که در گام سوم، به آن ها توجه شایان شد

به رغم همه تلاش ها، در دهه 70 قرن بیستم (یعنی در شرایط تاریخی تحقق انقلاب اسلامی)، در جهان سوم، به ویژه، در آمریکای لاتین و آسیا، انقلاباتی صورت گرفتند که نظریه های پیشین انقلاب ها چندان در تحلیل آن ها کفایت نمی کردند. این بحران نظری، که نظریه پردازان غرب در تحلیل انقلاب ها بدان گرفتار شده بودند، ناگزیر آن ها را به حوزه چهارمی از ساحت نظریه پردازی سوق داد. در این حوزه ـ که مشهور به مطالعات فرهنگی انقلاب هاست و بیشتر با نام جان فوران شدت یافته ـ تلاش شده است تا در تحلیل انقلاب ها، روی برخی مؤلّفه های عمدتاً فرهنگی (از جمله فرهنگ، ایدئولوژی و مذهب)، که در گام سوم مورد غفلت قرار گرفته بودند، تأکید گردد. نوع نظریاتی که در این مرحله، بهویژه در تحلیل انقلاب های جهان سومی از جمله انقلاب های نیکاراگوا (NICARAGUA) و ایران، مطرح گردیده اند، نظریاتی با محوریت «فرهنگ» می باشند. همین خصیصه فرهنگی بودن انقلاب های این دوره باعث شده است تا نظریه پردازان غرب به خود اجازه دهند تا انقلاب ایران را در کنار سایر انقلاب ها و با همان شیوه ها مورد مطالعه قرار دهند و برای همه آن ها تا حد زیادی یک سلسله علل مشترک و یکسان معرفی کنند

نوشته حاضر ضمن ارائه گزارش اجمالی و مختصر سیر تاریخی تحولات منجر به انقلاب نیکاراگوا، تلاش می کند تا به تفاوت های این دو انقلاب از جنبه های گوناگون ارزش ها، رهبری، پیامدها و شیوه ها بپردازد. دغدغه و هدف اصلی نگارش این نوشته، تنبّه دادن به اشتباهی است که نظریه پردازان انقلاب ها در غرب در مرحله چهارم نظریه پردازی خود بدان گرفتار شده اند


کلیاتی درباره نیکاراگوا

 الف. معرفی

موقعیت جغرافیایی ـ انسانی: «نیکاراگوا» کشوری است در قسمت میانی آمریکای مرکزی که از شمال، به کشور «هندوراس» و از جنوب، به کشور «کاستاریکا» و از شرق، به دریای «کارائیب» و از غرب، به خلیج «فونسکا» (متصل به اقیانوس آرام)، محدود می باشد. این کشور دارای مساحتی با 900/147 کیلومتر مربع، قریب به 5 میلیون نفر جمعیت می باشد که 75 درصد آن ها دارای مذهب کاتولیک و 25 درصد آن ها دارای مذهب «پروتستان» می باشند،3 هرچند برخی دیگر از منابع تعداد پیروان مذهب کاتولیک را 95 درصد نوشته اند.4 بیشتر جمعیت این کشور را اسپانیایی های مهاجر و سرخپوستان بومی ـ که اصطلاحاً «متیزو» (MEATIZO) خوانده می شوند ـ تشکیل می دهند. زبان رسمی آن اسپانیایی می باشد، اما مردم آن به زبان انگلیسی هم صحبت می کنند. واحد پول آن، «کوردوبا» (CORDOBA) و پایتخت آن، «ماناگوا» (MANAGUA)5 با جمعیتی معادل 750 هزار نفر می باشد

 نظام حکومتی: نظام سیاسی نیکاراگوا «جمهوری» است و پس از قریب ده سال حکومت مارکسیستی، از سال 1990 م به بعد، یک نظام دموکراتیک در این کشور برقرار شده است. در انتخابات سال 1990 م با پیروزی خانم چامورو، کاندیدای حزب ملّی نیکاراگوا، دانیل اورتگا،6 رهبر حزب مارکسیست این کشور، داوطلبانه کناره گیری کرد. شورشیان نیکاراگوا معروف به «کنترا» (CONTRA) نیز، که در دوران حکومت پیشین نیکاراگوا با دریافت کمک های مالی و نظامی از آمریکا با دولت می جنگیدند، پس از انتخاب خانم چامورو به ریاست جمهوری، دست از مقاومت برداشته و به ارتش منظم نیکاراگوا پیوسته اند

 منابع: نیکاراگوا منابع آبی، زمینی و کانی فراوانی برای تولید انرژی، الوار و محصولات زراعی دارد. این کشور دریاچه ها و راه های آبی زیادی دارد و به راحتی می تواند با حفر کانال (شرقی ـ غربی)، دو اقیانوس بزرگ اطلسوآرام را ازدرون خاکش به هم متصل کند

 محصولات عمده: پنبه، قهوه، شکر، برنج، ذرت و موز از مهم ترین محصولات این کشور است که بعضی از اقلام آن، مانند پنبه، قهوه و موز، به خارج صادر می شوند. نیکاراگوا دارای منابع معدنی، بخصوص طلا، نقره و مس، نیز می باشد که هنوز به طور کامل مورد بهره برداری قرار نگرفته اند


 ب. روند استقلال

در اوایل قرن 19 میلادی، نیکاراگوا استقلال خود را در طی سه مرحله به دست آورد

 مرحله اول: سال های قبل از 1821 م که به عنوان قسمتی از امپراتوری مکزیک و به رهبری آگوستین دو ایتورباید اداره می شد

 مرحله دوم: از 1822 م به بعد که عضو فدراسیون کشورهای آمریکای مرکزی شد

 مرحله سوم: از سال 1838 م به بعد که به صورت کشور مستقل و با حاکمیتی از آن خویش شناخته شد

دو دهه پس از استقلال، اختلافات داخلی بین دو گروه «لیبرال» و «محافظه کار»، نتایج زیان باری بر پیکر نیکاراگوا تحمیل کردند. در 1855 م با اوج گیری این اختلافات، لیبرال ها از یک تبعه آمریکایی به نام ویلیام واکر دعوت به مداخله کردند. واکر پس از پیروزی (1856م)، بر خلاف میل لیبرال ها، خود را رئیس جمهور نیکاراگوا نامید و آمریکا هم از این اقدام حمایت کرد. واکر دست به اقدامات توسعه طلبانه و غیرانسانی زد. این کار سبب شد تا از یک سو، مردم نیکاراگوا به «محافظه کاران» رو بیاورند و از سوی دیگر، واکر حمایت آمریکا را از دست بدهد. وی در 1860 م در نزدیکی «تگوسیگالپا» پایتخت «هندوراس» تیرباران شد

پس از واکر، محافظه کاران قدرت را به دست گرفتند و تا 1893 م حکومتی نسبتاً صلح آمیز برقرار کردند. در 1893م با انتخاب دیکتاتور خوزه سانتوس زیلایا به ریاست جمهوری، برتری محافظه کاران به پایان رسید. زیلایا تا 1909م بر نیکاراگوا حکومت راند. وی در سال های پایانی حکومتش، پای ژاپنی ها را برای احداث یک کانال به نیکاراگوا کشید. از این رو، آمریکا محافظه کاران را تشویق به شورش کرد و به بهانه حمایت از شورشیان، نیروهای نظامی خود را به بندر «بلوفیلدز» واقع در ساحل شرقی گسیل داشت. زیلایا مجبور به استعفا شد و یک سال بعد، محافظه کاران به قدرت رسیدند و در پناه حمایت های آمریکا، تا 1932 م بر نیکاراگوا حکومت راندند

در اواسط دهه دوم قرن بیستم، تصمیم گیران آمریکا تصور کردند که قدرت محافظه کاران برای حکومت بر کشور و حفظ منافع آمریکا کافی است. از این رو، نیروهای خود را در 1925 م از نیکاراگوا خارج کردند. بلافاصله، پس از خروج نیروهای آمریکایی، آتش اختلاف بین محافظه کاران و لیبرال ها شعلهور شد و آمریکا برای حفظ منافع خود، مجدّداً در 1926 م نیروهای خود را به نیکاراگوا اعزام کرد

سوموزا پس از یک کودتا در 1937م به ریاست جمهوری نیکاراگوا رسید و تا 1979 ـ پیروزی ساندینیست ها ـ همراه دو پسرش بر این مملکت حکومت راند

پس از سوموزا، پسرش لوئیز سوموزا دیبایله تا 1963 م و پس از لوئیز، برادر دیگرش آناستازیو سوموزا دیبایله تا 1979 م رئیس جمهور نیکاراگوا شدند. خانواده سوموزا هر سه مستبد بودند و روش حکومتی آن ها بر دو رکن استوار بود: اول جلب همکاری مخالفان (کلیسا، زمین داران بزرگ و سرآمدان صنعت و تجارت); دوم توسعه روابط دوستانه با آمریکا

از 1970 م به بعد، نظم حکومتی خانواده سوموزا رو به سوی فروپاشی رفت. دو رویداد مهم به این فروپاشی سرعت بخشیدند: یکی زلزله کریسمس سال 1972 م که قسمت اعظم پایتخت را ویران کرد و در پناه این واقعه سوموزا و همکارانش ولع مال اندوزی خویش را اشباع کردند و دیگری واقعه گروگان گیری 27 دسامبر 1974 م جبهه ساندینیست برای رهایی ملّی14 بود

این رویداد، دیکتاتور سوموزا را تحقیر کرد. وی برای کنترل مجدد اوضاع، ضمن اعلام حکومت نظامی و سانسور کامل مطبوعات، افراد گارد ملّی را به تعقیب چریک ها اعزام کرد. به فاصله چند ماه، دامنه درگیری و مخالفت با دیکتاتور سراسر نیکاراگوا را گرفت و جنگ هایی موسوم به «جنگ آزادی» برپا شدند. آمریکا برای حفظ نظام موجود، دست به کار شد و طرح آشتی دولت با چریک ها و مخالفان را داد که اغلب مردم نیکاراگوا آن را رد کردند

به تدریج، ارتش چریکی از چند صد نفر به چندین هزار نفر افزایش یافت. در اوایل ژوئن 1978 م عملیات «تهاجم نهایی» اعلام شد. «سازمان کشورهای آمریکایی» نیز به رغم درخواست آمریکا، از اعزام نیروهای «حافظ صلح» خویش به نیکاراگوا خودداری کرد. در نهایت، سوموزا پس از اینکه ثروت خود را نقد کرد، در 17 ژوئیه 1978 م کشور را ترک نمود15 و دو روز بعد، نیروهای «ساندینیست» وارد پایتخت شدند و بقایای گارد ملّی را دستگیر کردند

این «جنگ آزادی» با بهای 50 هزار کشته ـ یعنی تقریباً 2 درصد جمعیت آن روزِ نیکاراگوا ـ به پیروزی رسید. اگر این واقعه با همین نسبت، در آمریکا اتفاق می افتاد، قریب 5/4 میلیون کشته بر جای می نهاد; یعنی تلفاتی معادل 75 برابر تلفات جنگ ویتنام

این پیروزی برای آمریکا، که سال ها به استثمار نیکاراگوا پرداخته بود، سخت گران آمد. از این رو، آمریکا از همان اوان پیروزی، با صرف میلیون ها دلار، کمر به سرکوب و انحراف انقلاب نیکاراگوا بست

پس از پیروزی ساندینیست ها نیز ایالات متحده آمریکا برای انجام برنامه براندازی، سه نوع تشکیلات عمده را بسیج کرد: 1 ائتلاف سیاسی برای مخالفت با ساندینیست ها; 2 ائتلاف نیروهای کارگری; 3 سازمان مدنی. در این سه بخش، زیرگروه های خاص جوانان، دانشجویان، زنان و سازمان های مذهبی نیز وجود داشتند

 ج. بررسی تطبیقی وضعیت مردم نیکاراگوا در قبل و بعد از انقلاب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید




:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 فروردين 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: