دانلود مقاله اقوام آريايي در فایل ورد (word) دارای 59 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله اقوام آريايي در فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله اقوام آريايي در فایل ورد (word)
آریایی
خاستگاه آریاییان
ریشه شناسی
هند و ایرانی
هندوآریایی
برداشتهای قبیلهای
مذهب آریایی ها
خانواده های آریانی چگونه بودند؟
تاریخ ایران/ایران پس از ورود آریاییها
اَیران واجَ(ایرانویج)
آریایی ها اروپا
آریایی های ایران
‹‹ مــــــادها ››
لولوبی
گوتی ها
میتانی ها
کاسی ها
اورارتوها
مانایی ها
طوایف ماد
شاهان ماد
دیوکس
دیاکو
فرورتیش
خشتریته
هووخشتره
ایشتوویگو
جنگهای اشور و کشور ماد
آشوربانیپال پادشاه آشور
تشکیل سلطنت سراسری مادها در ایران
حمله ماد و نابودی دولت آشور
شکست آشور و فتح شرق لیدیه
صعود پادشاهی ماد به شاهنشاهی آسیایی
وحدت اقوام مختلف سراسر ایران
تمدن مادها
دین مادها
نابودی پادشاهی ماد
پارت
پارس (قوم)
منطقه ساخت تمدن
تشکیل اولین حکومت پارس
وصیت نامه کورش
ارتش ایران در دوران هخامنشی
بنیانگذاری ارتش پارسی
آموزش آیین سپاهیگری
ارتش هخامنشی
سربازان جاویدان
پیادگان ارتش هخامنشی
رسته سوارگان
سواران گران جنگ افزار
سواران سبک جنگ افزار
رسته اراده سواران
اراده های داسدار
برج های چرخ دار
بالا دستی و فرو دستی
پوشاک رزمی ایرانیان
منابع :
آریایی
آریائیان (در نقشه به صورت منطقه ایرانیان و هندوآریائیان نشان داده شده) در محدوده پراکنش اصلی هندواروپائیان. در این نقشه تمایز زبانی سَتِم (قرمز) و کنتوم (آبی) در میان زبانهای هندواروپایی نشان داده شدهاست
آریا (سانسکریت: آ-ریا rya، ایرانی باستانی: اَریا arya، پارسی باستانی: اَرییا ariya، اوستایی: اَئیرییا airiia)[1]، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند) خود را بدان معرفی میکردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده دانستهاند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان مینامند
تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان و مادها و سکایان و آلانها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه خود را آریا می خواندند. [2]
نام ایران نیز از این ریشه مشتق شدهاست. نمونه این اشارهها را میتوان در اوستا، سنگنبشتههای هخامنشی و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کردهاند. پژوهش گسترده در پیرامون این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری به میان آمدهاست
در اواخر سده 18 شناسای دو شاخه زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند
در سده نوزدهم، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژه آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند. در سالهای پایانی سده نوزدهم و آغاز سده بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند. این کاربرد نو از این واژه، پس از جنگ جهانی اول، دستمایه گروههای نژادپرست آلمانی و بهویژه حزب نازی شد
خاستگاه آریاییان
درباره خاستگاه آریاییان – که در نوشتههای کهن اوستا از آن با نام ایرانویج یاد شده – چند دیدگاه طرح شدهاست
یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچه آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و پارس از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچه ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و; را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایه همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمیدادهاست
ریشه شناسی
اصطلاح «-Arya» در زبان هندوایرانی از زبان هندواروپاییهای اولیه (PIE) به عاریت گرفته شده که در آن صفت «یو» به ریشه «آر» اضافه شده و این ریشه به معنای «جمع آوری ماهرانه» است و در کلمات یونانی «هارماً»، «چاریوت» و «اریستوت» یونانی ( همانند «اریستوکراسی» و اصطلاحات لاتین «آرس»، «آرت» و غیره دیده میشود
به نظر میرسد «آریو-» از حدود زبان هندو-اروپاییهای اولیه بالاتر باشد و نمیتوان آن را به متکلمین زبان هندی اروپایی اولیه نسبت داد. همچنین گفته میشود که کلماتی مانند “Eire” ، نام ایرلندی کشور ایرلند و “ehre”، معادل آلمانی کلمه honor به معنی آبرو) به این پیشوند مرتبط هستند ، اما این ادعا پایه و اساس علمی ندارد، و از آنجا که «آر-یو» یک صفت PIE کامل و بی نقص است، هیچ مدرکی دال بر استفاده از آن در قبایلی به جز تیره هند و- ایرانی وجود ندارد. در دهه 1850 ماکس مولر ادعا کرد که این کلمه به طور مشخص به جمعیتی از مردم کشاورز اشاره دارد و برای استدلال گفته خود به «آره» اشاره کرد که به معنای «شخم زدن» است. دیگر نویسندگان قرن 19 مانند چارلز موریس از این تفکر دفاع کردند و گسترش متکلمین PIE را به گسترش کشاورزی مربوط دانستند. امروزه اغلب زبان شناسان بین «آره» و این کلمه هیچ رابطهای قایل نیستند
در زبان اوستایی، در فرگرد یکم وندیداد اوستا به صورت اَئیرییانم وَئِجو (Airiianm va) “گستره آریاییها” آمده و در یشت سیزدهم از مِهریشت (دهمین یشت از یشتهای اوستا) به صورت اَئیریو شایانا (Airy ayana) “خانمانهای آریایی” آمده است. در فارسی میانه به صورت اِرانشَهر (rnshahr) و در فارسی نو به صورت ایران است. در سانسکریت، آریاورته (ryvarta) “مسکن آریاییها”، سرزمینی باستانی در شمال هند بودهاست.[3]
هند و ایرانی
به احتمال زیاد هند و ایرانیهای اولیه در حدود 2500 سال قبل از میلاد با هم متحد شدند. کلمه «آریایی» به یک معنا فرهنگی قدیمی است که قبل از فرهنگهای اوستایی ودیک وجود داشتهاست. مجموعههای باستان شناسی آندرونوو و/یا اسروبنایا در تلاش هستند تا این فرهنگ هند و ایرانی باستانی را شناسایی کنند. کلمه «آریایی » در زبان شناسی به خانواده زبانهای هندوایرانی اشاره میکند. برای جلوگیری از سردرگمی مخاطب در بین معانی مختلف کلمه معمولاً امروزه از این اصطلاح زبان شناسی استفاده نمیشود. به جای آن از اصطلاحات مشخص وبدون ابهام «هند و اروپایی اولیه»، «هندوایرانی اولیه» ،«هند وایرانی» ،«ایرانی» و «هندوآریایی» استفاده میشود. زبان هندوایرانی اولیه به خانواده زبانهای هندوایرانی تکامل یافت. از اعضای قدیمی این خانواده میتوان به سانسکریت ودیک، اوستایی و زبان هندوآریایی دیگری اشاره کرد که براساس کلمات عاریتی از زبانی به نام میتانی معروف شدهاست
هندوآریایی
باتوجه به اینکه لهجه محلی میتانی مربوط به قبیله هوری میتواند مدارکی دال بر وجود متکلمان هندوآریایی در سال 1500 قبل از میلاد در منطقه میانرودان را یافت؛ به نظر میرسد متکلمان این لهجه از قوانین زبان هندوآریایی در زبان خود استفاده کردهاند . هندوآریاییهایی را که با تمدن ودیک گره خوردهاند، گاهی آریاییهای ودیک مینامند. متکلمین فعلی زبانهای هندوآریایی در بخش وسیعی از مناطق شمالی شبه قاره هند زندگی میکنند. تنها شاخهای از زبانهای هندوآریایی که درخارج از شبه قاره هند و هیمالیا قرار دارند زبان رومایی است که زبان کولیان اروپا است . همچنین از کلمه “آریاً به عنوان اسم دختر و اسم پسر در بسیاری از زبانهای ایرانی و هندی استفاده میشود. همچنین نام خانوادگی آریا به صورت آرورا هم به کار میرود
برداشتهای قبیلهای
در زبان شناسی تیرهای ارتباط میان این ارزشهای فرهنگی و مردم به تصویر کشیده میشود و در آن «آریاییها » از سمیتیکها تفکیک شدهاند. در پایان قرن نوزدهم این کاربرد آنقدر وسعت یافت که کلمه «آریایی » به عنوان کلمه مترادف با کلمه «Gentile» (غیرکلیمی) به کار رفت وحتی این کاربرد با وجود مقاومت اندیشمندان با استفاده از این کلمه در معنایی به جزمعنای «هندوایرانی» ادامه یافت. در بین سوپرماسیستهای سفید این کلمه به عنوان مترادف با کلمه سفید پوست غیر یهودی شهرت دارد. «تیره آریایی» کلمهای است که در اوایل قرن 20 توسط نظریه پردازان اروپایی، که معتقد به تفاوت فاحش میان انسانها براساس تیره و قبیله شان بودند، به کار رفت. این افراد عقیده داشتند که هندواروپاییهای بدوی تیرهای خاص بودند که در اروپا، ایران و آسیا پراکنده شدند. این مفهوم هنوز هم در نظریههای برتری نژادی که توسط نازیها در آلمان بنا نهاده شدند رواج دارد. دراین کاربرد دو مفهوم اوستایی – سانسکریتی «نجیب » و «مقرب» با نظریات مبتنی بر رفتار نژادی براساس پراکندگی زبان ترکیب شدهاند. دراین دیدگاه تیره آریایی برترین تیره انسانها و خالص ترین نوادگان هندواروپاییهای بدوی محسوب میشوند
در اواخر قرن 19 تعدادی از نویسندگان استدلال کردند که هندواروپاییهای بدوی منشا اروپایی دارند. این دیدگاه در ابتدا با مخالفتهایی روبرو شد اما در اواخر قرن 19 به صورت گسترده مورد پذیرش قرار گرفت در سال 1905 هرمان هیرت در مقاله «Die Indogermanen» (که در آن برای اشاره به هندو- اروپاییها به جای کلمه “Arier” از کلمه “Indogermanen” استفاده شده بود )، ادعا کرد که عده زیادی این عنوان را میپذیرند و نواحی شمال آلمان «Urheimat» را محل شکل گیری تیره هندواروپایی دانست و نژاد موطلایی (blond) را نژاد هندواروپایی «خالص » نامید. در سال 1902 گوستا وکوسینا، هندواروپاییها را ساکنان شمال آلمان دانست و این نظر وی تا دو دهه مقبولیت خاصی داشت، تا زمان گوردون چایلد ( Vere Gordon Childe تحت تاثیر نظرات مارکسیستی بود ) که در سال 1926 در مقاله « آریاییها: مطالعه منشا هندواروپایی ادعا کرد که » برتری نوردیکها در فیزیک باعث شده که آنها از زبان برتری طلبی با بقیه سخن بگویند ” (وی بعدها از ابراز این کلمات اعلام تاسف کرد)
از این نظریه در محفلهای علمی کشور آلمان به عنوان یک افتخار ملی یاد میشد و به عنوان حربهای در دست نازیها به کار گرفته شد . طبق نظر آنود روزنبرگ نژاد نوردیک – آریایی(arisch-nordisch ) یا «نوردیک آتلانتایی» (nordisch-atlantisch) نژاد برتر بود و در راس هرم نژادها قرار میگرفت و بر سرنژاد یهودی – سمیتیک (jüdisch-semitisch) سایه میافکند این نژاد برای تمدن آریایی همگن آلمان خطر بزرگی بود که در نهایت باعث به وجود آمدن نازیسم آنتی سمیتیک شد. نازیها «نژاد آریایی »را تنها نژاد صاحب فرهنگ و تمدن وشایسته آن میدانستند و در دیدگاه آنها بقیه نژادها تنها میتوانند فرهنگ را دچار اضمحلال و نابودی کنند. این استدلالها برپایه هرمهای نژادی اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. همچنین برخی از نازیها تحت تاثیر هلناپتروفنا بلاواتسکی و نظریه سری وی که در سال 1888 ارائه شده بودند و طبق نظروی «آریایی هاً را رده پنجم از نژاد آتلانتیس میدانستند که در یک میلیون سال قبل زندگی میکردهاند. این افراد همچنین بر نظریات روزنبرگ تحت عنوان شمالی ترین جامعه تاکید داشتند. نازیها از این نظریهها برای توجیه قوانین نورمبرگ یا همان قوانین آریایی استفاده میکردند و افراد »غیر آریایی « را فاقد حقوق شهروندی دانسته و ازدواج بین آریایی و غیر آریایی را ممنوع کرده بودند. اگر چه مکتب فاشیسم موسیلینی در ابتدا بر اساس نظریات ضد سمیتیسم شکل نگرفته بود، اما وی قوانینی را بنا نهاد که تحت تاثیر نظریات هیتلر شکل گرفته بود و ازدواج بین »آریاییها « و »یهودیان ” را ممنوع میکرد
معنای واقعی کلمه «آریایی» در فرهنگ نازیها دگرگون شد. کولیها که از نژاد هندی بودند غیرآریایی شناخته شدند اما ژاپنیها در طی جنگ جهانی دوم عنوان افتخاری «آریایی » را از آلمانیها دریافت کردند. در واقع معنای «آریایی » چیزی نبود جز «ملی گرایی ناقص ». استفاده نژاد پرستانه از کلمه «آریایی» و به خصوص استفاده از «نژاد آریایی » در تبلیغات نازیها باعث شد که این کلمه در غرب دچار دگرگونی معنایی شود به همان شکلی که نماد سواستیکا معنای واقعی اش را از دست داد. در زبان انگلیسی کلمه « آریایی » در معنای یک تیره یا نژاد دیگر کلمهای تخصصی و فنی نیست و استفاده از آن به عنوان فرد « سفید پوست » در دهه 1930 منسوخ شد چرا که انگلیسیها و آمریکاییها آلمانیها را به علت سرگرم شدن با این واژه به تمسخر گرفتند. در ایالات متحده اصلاح نژاد قفقازی که در مورد آن اتفاق نظر بیشتری بود و چالش برانگیز نبود در مراودات رسمی مورد استفاده قرار گرفت
مذهب آریایی ها
آریان های ایران در ابتدا عناصر خوب مثل روشنایی، باران را وجودهای خوب را می دانستند و شب و زمستان و خشکسالی و قحطی و بیماری ها و مرگ و بلایا را وجودهای بد می دانستند. وجودهای خوب را می پرستیدند و آنها را حمد و ثنا می کردند و نیاز می دادند و ارواح بد را دشمن می دانستند و در مقابل آنها ورد می خواندند. همین کارها بعدها باعث افزایش سحر و جادو شد. در نهایت هم آریان های ایران به پرستش خدای یگانه رسیدند و ظهور زرتشت هم این عقیده را محکم کرد
خانواده های آریانی چگونه بودند؟
پدر یا بزرگ تر خانواده قدرت داشت و زن اگرچه اختیاراتی نسبت به شوهرش نداشت، ولی بانوی خانه به حساب می آمد. به نظر می رسد که مقام زن ها نزد آریان های ایرانی بهتر از مقام آنها در نزد مردمان دیگر بوده. فرزندان هم به طور کامل از پدر پیروی می کردند. اجاق خانواده در جای معینی قرار داشته و مورد احترام بوده. رییس خانواده مراقب اجاق خانواده بود تا خاموش نشود
به طور کلی تاریخ آریان ها در ایران از قرن هفتم یا اواخر قرن هشتم پیش از میلاد شروع شده است و معلوم نیست که آنها پیش از این تاریخ یعنی از زمانی که از بقیه هند و اروپایی ها جدا شدند، چه کار می کرده اند. طبق داستان های کهن جمشید، فریدون، منوچهر و زابی ها از جمله کسانی بودند که در این مدت دولت تشکیل داده اند
تاریخ ایران/ایران پس از ورود آریاییها
اَیران واجَ(ایرانویج)
آریایی ها در محلی به نام اَیران واجَ در روسیه ی جنوبی کنونی زندگی میکردند شغل اصلی آنان دامداری و دامپروری بود.اَیران واجَ زمینی حاصلخیز و خوب داشت و گرمای دلپذیری داشت ولی پس از مدتی زمین یخ زد و یخبندان به وجود آمد، به طوری که فقط 10 ماه از سال سرد و بخ بندان و 2ماه آن آفتاب خوبی به زمین میتابید
به همین علت مهاجرت آریایی ها از اَیران واجَ به سمت غرب شروع شد. آریایی ها در این سفر با خطرات گوناگونی مواجه شدند،تنگه های باریک،باد های شدید،برف و کولاک،زمین های داغ و; پس از آن بسیاری از آریایی ها در رشته کوه های هندوکش را پایین آمده و به منطقه ی جدیدی رسیدند،بعضی ها هم که کنجکاوی آن ها را به سمت غرب کشاند
آریایی ها اروپا
آریایی هایی که به سفر ادامه دادند به سرزمین جدیدی رسیدند.و بعد ها بخاطر نام یکی از الهه ی آنان نام آن سرزمین را «اروپ» نامیدند
آریایی های ایران
آریایی هایی که به سمت ایران آمدند «آریان» نامیده میشدند که آن هم باز از شاخه ی کلمه ی «آریا» گرفته میشد. معنی آریا یعنی «نجیب» زیرا آریایی ها خود را نجیب میخواندند
آنها پس از ساکن شدن در فلات ایران با ساکنان اصلی این سرزمین مواجه شدند که گویند از نژاد حبشی بودند. پس بنابر این در ایران ساکن شده و با آن ها وارد جنگ شدند،زیرا ساکنان ایران از حیث ادب،تربیت،اخلاق،دین،فرهنگ از آریایی ها بسیار پست تر بودند.پس بنابر این دژ هایی ساختند و شب ها هر بار یک نفر نگهبانی مردم را میکرد که تا متوجه حمله شدند بقیه ی مردم را خبر کنند تا از خانواده ی خود مراقبت کنند.پس بنابر این خیلی از ساکنان اصلی کشته شدند.و ایران برای آریایی ها مملکتی عالی به شمار میامد چرا که آفتاب،هوا،خاک حاصلخیز ایران را در هیچ کجای دنیا نداشت.به همین علت هم ایرانی ها از فروغ آتش لذت زیادی میبردند و آتش را بین عناصر چهارگانه(آب،باد،خاک،آتش) از همه برتر میدانستند.از گرما و نور طلایی خورشید لذت بسیار برده و میگفتند این گرما دل های مردم را به هم نزدیک میکند
ولی تنها چیز بدی که در ایران متوجه آن شدند اقوام تازه نفس سامی نژاد از قبیل: آشوری ها،بابلی ها بودند که گویی،بویی از انسانیت نبرده بودند و همیشه با هم سر ستیز داشتند
‹‹ مــــــادها ››
ایران در هزاره اول ق.م
بررسی جامع تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را در دوران ماد می توان به اعتباری مشکل ترین و پیچیده ترین بخش از دورانهای تاریخی این سرزمین به شمار آورد. وجود نظریه پردازیهای پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه أی خاص ، چون زبان شناسی ، نژادشناسی ، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو ، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخشهای خاصی از مجموعه جامعه ایران هزاره اول ق.م. ، مانند ایلامیان ، ماناییها ، اورارتوها و یا تمدنها و دولتهای همجوار چون آشور و بابل ساخته اند ، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است . این پیچیدگی بدان جهت است که عمده این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرزبندیهای بسیار مستحکم ، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند . عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی ، این نحوه برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن برخورد شده است
اما ، با توجه به اینکه دانش باستان شناسی در این مورد بیشتر و بهتر از علومدیگر می تواند اظهار نظر کند ، در کل بررسیهای این دوران باستان شناسی نقش عمده و اساسی بر عهده ندارد
منابع نوشته کهن مربوط به دوران ماد ، به زبانهای گوناگون مانند بابلی ، آشوری ، ایلامی ، اورارتویی ، پارسی باستان ، اوستایی ، ارمنی قدیم ، عبری قدیم ، یونانی ، لاتینی ، آرامی و … می باشند که به دلیل تنوع آنها ، و مشکلات فراوان در خواندن کامل برخی از این زبانها و انجام نگرفتن یک بررسی تطبیقی بر روی آنها نمی توان بهره لازم را از این منابع گرفت . از سوی دیگر ، در نوشته های آشوری با توجه به همجواری آن سرزمین با ایران در دوران ماد و تعداد فراوان کتیبه های به جای مانده در آن زبان که به اعتباری باید بیشترین اطلاعات را درباره این دوران در برداشته باشند ، از سال سی ام قرن هفتم پیش از میلاد به بعد هیچ چیز درباره ماده ها وجود ندارد
در میان نوشته های مختلف ، بیش ازهمه رساله مختصر هرودوت است که با وجود همه ایرادهای وارد بر آن، آگاهیهای قابل ملاحظه ای درباره مادها به دست می دهد، به ویژه درباره دوران مهم شکل گیری و گسترش آن دولت یعنی زمانی که منابع آشوری آن را مسکوت گذارده اند
در قرنهای آغازین هزاره اول پیش از میلاد تا زمان استقرار دولت قدرتمند ماد در دهه آخر قرن هفتم ق.م. در بخش وسیعی از شمال ، غرب ، جنوب غربی و قسمتی از جنوب فلات ایران ، با نام قومها و دولتهایی چون مانایی ها ، سکاها ، کاسپی ها ، اورارتوها ، کاسی ، ایلامیها ، سومریها ، پارسها و … برمیخوریم که در جریان درگیریهای منطقه غرب فلات ایران بین خود و یا با آشوریها – به عنوان حکومتهای منطقه ای و قومها و طایفه های قدرتمند – حضوری فعال داشته اند . در همان هزاره اول ق.م. برخی از این قومها را با نامهای دیگری که از پیشینه ای بسیار کهن در منطقه برخوردار بودند ، می خواندند ، چنانکه ” اورارتوییان” و مردم ماننا ، ماد را ” گوتی ” می نامیدند
گوتی ها در کنار لولوبی ها ، میتانیها ، ایلامیها ، کاسی ها و کاسپی ها از جمله ساکنان کهن فلات به شمار می رفته اند که با نام و آثار آنان از هزاره سوم پیش از میلاد ، در منطقه آشنا هستیم
برای شناخت جامع فرهنگ و تمدن دوران ماد که تاثیری بنیادین بر دورانهای بعد و به ویژه عهد هخامنشیان گذارده است ، آگاهی بر وضع این اقوام و دولتهای منطقه ای گریز ناپذیر می باشد . به ویژه آنکه گروهی از تاریخ نویسان بر حسب گرایشهای خاص خود درباره اصل و منشاء هر یک از این قومها و منطقه حکمروایی، زبان و تمدن و رویدادهای مربوط به آنان ، به گونه ای مطلب را عنوان کرده اند که خواننده بدون توجه به موقعیت جغرافیایی آنان و وسعت حوزه اقتدارشان چنان می پندارد که هر یک به صورت جزیره ای جدا از دیگران و با اصل و منشئی متفاوت ، صاحب فرهنگ و تمدنی از ریشه ویژه و مستقل بودنده اند. ولیکن در اصل، عمده آنان اقوامی بوده اند که در منطقه هایی نه چندان وسیع – در مجاورت هم – هر یک در زیر چتر قدرتهای سیاسی قومی و قبیله ای خود – توانسته بودند حکومتهای محلی کوچک یا متوسطی را تشکیل دهند
شکی نیست که قدرتهای چون ایلامی ها، کاسی ها و میتانی ها در طی دورانی طولانی از توانمندیهای فراوان سیاسی و تمدنی شکوفا برخوردار بوده اند . چنانکه اورارتوها از حدود 900 ق.م. نزدیک به سه سده توفیق یافتند که به مرحله ایجاد یک دولت مطرح با آثاری ارزشمند در منطقه برسند و با نیرویی چون آشور، درگیر شوند
حال، با این مقدمه جا دارد تا مرور کوتاهی بر چگونگی حضور و زندگی و پیوندهای برخی از این اقوام نامدار منطقه داشته باشیم . اقوامی که از آخر سده هفتم ق.م. به بعد ، از وحدت و اجتماع آنان گسترده ترین و مقتدرترین دولت زمان به نام دولت ماد پدیدار گشت . دولتی که مهرف فرهنگ و تمدنی شکوفا ، با برخورداری از یکدستیها ، هماهنگیها و پیوندهای چشمگیر است
لولوبی
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0